اختصار

/~extesAr/

    summary
    abbreviation
    brevity
    briefness
    conciseness
    concision
    confining oneself
    abridgement
    contraction

فارسی به انگلیسی

اختصار و وضوح
succinctness

مترادف ها

reduction (اسم)
کاهش، اختصار، تبدیل، تقلیل، تنزیل، احیا، ساده سازی، احاله

abbreviation (اسم)
مخفف، اختصار، کوتاه سازی، تلخیص

brevity (اسم)
اختصار، کوتاهی، اجمال، ایجاز

clipping (اسم)
اختصار، چیدن، موزنی، تکه چیده شده، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامه

compendium (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

contraction (اسم)
اختصار، ادغام، انقباض، هم کشیدن، ترنجیدن

compression (اسم)
اختصار، تراکم، ضغطه، فشردگی، فشرده سازی، فشار، متراکم سازی، هم فشارش، بهم فشردگی

abridgment (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، مجمل

compend (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

briefness (اسم)
اختصار، ایجاز

reductional (صفت)
کاهش، اختصار، تبدیل، تقلیل، احیا، احاله

پیشنهاد کاربران

گزیدگی، کوتاهی، چکیدگی، فشردگی
به زبان سنگسری
چِکرده. . . jekideh
خّلاصِه. . . khelaseh
خلی جِمع و جور . . . khely jem o jor
🇮🇷 همتای پارسی: گُزیدگی 🇮🇷
مخفف . کوتاه کردن . کوتاهی . خلاصه . اختصار
برابر پارسی ( اختصار ) ، واژه ( کوته نوشت ) نیز می شود.
پادواژه یِ ( کوته نوشت/کوته سازی ) ، ( اُسنوشت یا آزنوشت ) می شود.
کوتاهیده: کوتاه شده
خلاصه مختصر
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
لَگب ( سنسکریت: لَگهْوی )
هَنگیر ( پهلوی: هَنگیرتیْه )
اِستُگ ( سنسکریت: سْتُکَ )
اِسوال ( سنسکریت: سْوَلپَ )

بپرس