جویای حال شدناحوال گرفتن: [عامیانه، کنایه ] جویای حال شدن .خوش وبش کردن . [ خوَش ْ / خُش ْ ش ُ ب ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خوش آمد گفتن . احوال پرسیدن . ( یادداشت مؤلف ) .+ عکس و لینک