احوال شریف چطوراستاحوال شما چطور استاحوال کسی را پرسیدن
to inquire after a persons health, to ask after him
پیشنهاد کاربران
واژه احوال معادل ابجد 46 تعداد حروف 5 تلفظ 'ahvāl نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی] مختصات ( اَ ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی 'ahvAl الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی عمید لغت نامه دهخدا اشتباه است این واژه به هیچ وجه پارسی نیست.
واژه احوال صد درصد پارسی چون عربی آن می شود حالة این یعنی احوال پارسی است.
احوال : حالات شخص که موجب قانون واجد آثار حقوقی است
دگرگون گشت بس روز و مه و سال مرا جاوید یکسان بود احوال ( پروین اعتصامی )
مجموع اوصاف یک شخص که قانون مدنی آنها را موضوع آثار حقوقی برای آن شخص قرار داده است.
نهشت، بودن
احوال: [اصطلاح حقوق] مجموع اوصاف یک شخص که قانون مدنی آنها را موضوع آثار حقوقی برای آن شخص قرار داده است.