construct, to erect, to establish, to create
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
احداث. [ اِ ] ( ع مص ) ظاهر و پیدا کردن. || زنا کردن. || شکستن وضو. || صیقلی کردن شمشیر را. ( منتهی الارب ) . آهن بزدودن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ) . || نو ایجاد کردن. ( منتهی الارب ) . نو کردن. ( زوزنی ) . نو پیدا کردن. ( مؤید الفضلاء ) . || حَدَث کردن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) . غایط کردن. || احداث ، ایجاد و خلق چیزی است که مسبوق بزمان و مدّت باشد. ( تعریفات ) . مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: احداث بکسر الف مرادف تکوین است و برخی گفته اند مرادف نیست و شرح آن در ضمن تفسیر و معنی لفظ تکوین بیاید و مختصری از مبحث احداث و تکوین در ضمن شرح و معنی لفظ ابداع بیان شد. بدانجا مراجعه شود.
... [مشاهده متن کامل]
- احداث کردن ؛ نو آوردن. بنوی کردن.
احداث. [اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حَدَث. جوانان. نوجوانان : مجالسة الأحداث مفسدة الدین. ( امیرالمؤمنین علی علیه السلام ) . و احداث متعلمان بطریق تحصیل علم و موعظت نگرند. ( کلیله و دمنه ) . که از احداث فقهای حضرت و افراد علمای دولت بمزیت هنر و مزید خرد مستثنی است. ( کلیله و دمنه ) . اما جماعتی احداث از سر نزق شباب و قلت تجارب و غفلت از عواقب امور، سر باز زدند و ازآن قرار تجافی نمودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . || احداث دَهر؛ سختیهای زمانه. بلاهای روزگار. || بارانهای اوّل سال. || احداث موجبه وضوء؛ حدثها که وضو باطل کند ( اصطلاح فقه ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
- احداث کردن ؛ نو آوردن. بنوی کردن.
احداث. [اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حَدَث. جوانان. نوجوانان : مجالسة الأحداث مفسدة الدین. ( امیرالمؤمنین علی علیه السلام ) . و احداث متعلمان بطریق تحصیل علم و موعظت نگرند. ( کلیله و دمنه ) . که از احداث فقهای حضرت و افراد علمای دولت بمزیت هنر و مزید خرد مستثنی است. ( کلیله و دمنه ) . اما جماعتی احداث از سر نزق شباب و قلت تجارب و غفلت از عواقب امور، سر باز زدند و ازآن قرار تجافی نمودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . || احداث دَهر؛ سختیهای زمانه. بلاهای روزگار. || بارانهای اوّل سال. || احداث موجبه وضوء؛ حدثها که وضو باطل کند ( اصطلاح فقه ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
اَحداث :
رئیس تامینات شهربانی، کسی که قطع و اسکات دعاوی را به عهده دارد.
تذکره الملوک ، ص 54
رئیس تامینات شهربانی، کسی که قطع و اسکات دعاوی را به عهده دارد.
تذکره الملوک ، ص 54
این واژه فشاید ( به احتمال بالا ) از حدس آمده و چون با حرف و حدیث همراه است اشاره به ساخته شدن دارد همچون احداث. . . .
و پیشتر هم گفته بودم واج هایی که ث را دارا میباشند 100% ایرانی هستند
=> حدیث ایرانیست و به چم ساخته شده میباشد ؛ حرف و حدیث = حاشیه و ساختگی
... [مشاهده متن کامل]
احداث = ساختن
اثر = آنر لاتین ( honor ) / هنر / ماندن / بالیدن و . . .
ارث = earth = زمین = بر زمین مانده = ارثیه
پارث = پرثو ( خراسان کتیبه داریوش ) = پارت شده = جدا شده = دور مانده
مکث = درنگ
و . . . .
و پیشتر هم گفته بودم واج هایی که ث را دارا میباشند 100% ایرانی هستند
=> حدیث ایرانیست و به چم ساخته شده میباشد ؛ حرف و حدیث = حاشیه و ساختگی
... [مشاهده متن کامل]
احداث = ساختن
اثر = آنر لاتین ( honor ) / هنر / ماندن / بالیدن و . . .
ارث = earth = زمین = بر زمین مانده = ارثیه
پارث = پرثو ( خراسان کتیبه داریوش ) = پارت شده = جدا شده = دور مانده
مکث = درنگ
و . . . .
پدید آوری،
احداث کردن= پدید آوردن
احداث کردن= پدید آوردن
( احداث روزگار، چو احداث مست شد ) : ( مقامات حمیدی، مقامه ی سوم )
احداث نخست به معنی سختی ها و احداث دوم به معنی جوانان است
احداث نخست به معنی سختی ها و احداث دوم به معنی جوانان است
ساخت و ساز
Construction of 3 chain commercial complexes : احداث ۳ مجتمع تجاری زنجیره ای
از ایده تا احداث