احداث

/~ehdAs/

    creation
    innovation
    erection
    construction
    establishment
    novelties

فارسی به انگلیسی

احداث کردن
construct, to erect, to establish, to create

پیشنهاد کاربران

این واژه فشاید ( به احتمال بالا ) از حدس آمده و چون با حرف و حدیث همراه است اشاره به ساخته شدن دارد همچون احداث. . . .
و پیشتر هم گفته بودم واج هایی که ث را دارا میباشند 100% ایرانی هستند
=> حدیث ایرانیست و به چم ساخته شده میباشد ؛ حرف و حدیث = حاشیه و ساختگی
...
[مشاهده متن کامل]

احداث = ساختن
اثر = آنر لاتین ( honor ) / هنر / ماندن / بالیدن و . . .
ارث = earth = زمین = بر زمین مانده = ارثیه
پارث = پرثو ( خراسان کتیبه داریوش ) = پارت شده = جدا شده = دور مانده
مکث = درنگ
و . . . .

پدید آوری،
احداث کردن= پدید آوردن
( احداث روزگار، چو احداث مست شد ) : ( مقامات حمیدی، مقامه ی سوم )
احداث نخست به معنی سختی ها و احداث دوم به معنی جوانان است
ساخت و ساز
Construction of 3 chain commercial complexes : احداث ۳ مجتمع تجاری زنجیره ای
از ایده تا احداث

بپرس