احتیاج

/~ehtiyAj/

    necessity
    need
    use
    want
    requirement

فارسی به انگلیسی

احتیاج داشتن
need, to need, to be in need (of), his services

مترادف ها

lack (اسم)
عدم، فقدان، نبودن، کسری، احتیاج

requirement (اسم)
الزام، تقاضا، نیاز، ایجاب، نیازمندی، احتیاج، التزام، مقرره، دربایست

need (اسم)
نیاز، ایجاب، لزوم، نیازمندی، نیستی، احتیاج، بایستگی، حاجت

necessity (اسم)
نیاز، ضرورت، لزوم، نیازمندی، احتیاج، بایستگی

penury (اسم)
فقر، تنگدستی، احتیاج، نیازمندی زیاد

requisite (اسم)
احتیاج، لازمه، شرط لازم، چیز ضروری

پیشنهاد کاربران

احتیاج. [ اِ ] ( ع مص ) نیازمند گشتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ) . نیازمند شدن. حاجتمند شدن. افتقار. فقر. بی چیزی. حاجت. حاجتمندی. حاجتومندی. نیازومندی :
آنچه شیران را کند روبه مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج.
...
[مشاهده متن کامل]

مولوی.
ای صاحب متاع صباحت لطافتی
کاورده عاجزی بدرت احتیاج خویش.
وحشی.
- امثال :
احتیاج مادر اختراع است .
ازجان گذشته را بمدد احتیاج نیست .
این دست را مباد بر آن دست احتیاج .
هر علم را که رواج بود به قدر احتیاج بود. ( مقامات حمیدی ) .
- احتیاج افتادن ؛ نیازمند گشتن :
شریف را بخسیس احتیاج می افتد
که برگ کاه بود داروی پریدن چشم.
صائب.
- احتیاج دادن ؛ محتاج کردن. نیازمند کردن :
مده احتیاجم بهر ناکسی
ذلیلم مکن بر درهر خسی.
وحشی.
- احتیاج داشتن ؛ نیازمند بودن. افتقار :
اگر به سایه بید احتیاج خواهی داشت
در آن جهان ، علم آه برفراز اینجا.
صائب.
|| رجوع کردن بسوی کسی.
منبع. لغت نامه دهخدا

لری بختیاری
ایتاژ:احتیاج، نیاز
ایتاژین:گدا، نیازمند
ایتاژیهْ:بدبختی، دربدری
احتیاج. احتیاجی:برای داشت. داشت.
احتیاج: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نیاز ( اوستای، پهلوی، دری )
اپایست apāyast، استانک astānak ( پهلوی )
واژه احتیاج
معادل ابجد 423
تعداد حروف 6
تلفظ 'ehtiyāj
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'ehtiyAj
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
احتیاج = دربایست / ( دربای = در بای ( بن واژه بایستن ) / نیاز / کمبود هم بدک نیست
محتاج = نیازمند / دربایمند
دربایست آنگونه که بیهقی می نویسد
حاجت . . . . کمبود . . . . .
احتیاجی به دخالت من پیدا نشد.
نیاز و نیازمندی
معنی. نیازمند /کسی که محتاج است و به چیزی نیاز دارد هم خانواده. محتاج حاجت مخالف. نیازنداشتن به انگلیسی. need\NEED
نیاز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)