need, to need, to be in need (of), his services
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
عدم، فقدان، نبودن، کسری، احتیاج
الزام، تقاضا، نیاز، ایجاب، نیازمندی، احتیاج، التزام، مقرره، دربایست
نیاز، ایجاب، لزوم، نیازمندی، نیستی، احتیاج، بایستگی، حاجت
نیاز، ضرورت، لزوم، نیازمندی، احتیاج، بایستگی
فقر، تنگدستی، احتیاج، نیازمندی زیاد
احتیاج، لازمه، شرط لازم، چیز ضروری
پیشنهاد کاربران
احتیاج: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
نیاز ( اوستای، پهلوی، دری )
اپایست apāyast، استانک astānak ( پهلوی )
نیاز ( اوستای، پهلوی، دری )
اپایست apāyast، استانک astānak ( پهلوی )
واژه احتیاج
معادل ابجد 423
تعداد حروف 6
تلفظ 'ehtiyāj
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'ehtiyAj
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 423
تعداد حروف 6
تلفظ 'ehtiyāj
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'ehtiyAj
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
احتیاج = دربایست / ( دربای = در بای ( بن واژه بایستن ) / نیاز / کمبود هم بدک نیست
محتاج = نیازمند / دربایمند
محتاج = نیازمند / دربایمند
دربایست آنگونه که بیهقی می نویسد
حاجت . . . . کمبود . . . . .
احتیاجی به دخالت من پیدا نشد.
نیاز و نیازمندی
معنی. نیازمند /کسی که محتاج است و به چیزی نیاز دارد هم خانواده. محتاج حاجت مخالف. نیازنداشتن به انگلیسی. need\NEED
نیاز