احتراق

/~ehterAq/

    combustion
    ignition
    burning
    explosion
    oxidation
    exptosion

فارسی به انگلیسی

احتراق ایجاد کردن
fire

احتراق پذیر
ignitable, gnitible

احتراق ناقص
backfire

مترادف ها

inflammation (اسم)
سوزش، التهاب، احتراق، اماس، سام، شعله ور سازی

combustion (اسم)
احتراق، اشتعال، سوخت

ignition (اسم)
هیجان، احتراق، اشتعال، سیستم جرقه، اتش گیری

lighting (اسم)
احتراق، اشتعال، روشنایی، سایه روشن، نور افکنی

پیشنهاد کاربران

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_combust به معنای مصرف شدن ( کردن ) یا نیست شدن با آتش؛ احتراق یافتن؛ مشتعل شدن؛ و جُزین
ا↙️
#هیداختن ( hid. ( d ) �xt. an )
یا:
#هیدازیدن ( hid. ( d ) �z. id. an ) 👈 هید ( ستاکِ برساخته از ریشه ی هندواروپاییِ - aidh به معنای سوختن و شعله ور شدن ) داز ( ستاکِ برساخته از ریشهٔ نیاایرانیِ tak به معنای ریختن، جاری شدن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ هیداختن می شود: هیداز . ( بسنجید با: گداختن —� گداز . )
▪️مثال:
۱ - نفتی که روی زمین پخش شده بود ناگهان بر اثرِ شعله ی شمع هیداخت ( شعله ور شد. )
۲ - وقتی سوخت های فسیلی می هیدازَند ( احتراق می یابند ) اکسیژن آمیزه های مواد در هواسپهر پخش می شوند.
🔺 توجه
🔹 #combustion
🔹 #هیدازش
یا: #هیداخت
▪️مثال:
هیدازشِ ( احتراقِ ) سوخت ها می تواند نیروی لازم برای به کارافتادنِ موتورها را تولید کند.
🔸 #combustor جایگاه یا محفظه ی احتراق در توربین ها یا موشک ها
🔸 #هیدازگر
▪️مثال:
در یک توربینِ گازسوز، سوختِ موردِنیاز برایِ هیدازِش ( احتراق ) با فشارِ هوا به هیدازش گر می رسد.
🔹 #combustive شعله ور، افروخته، فروزان
🔹 #هیدازنده
یا: #هیدازا
▪️مثال:
نقشِ او در فیلم به عنوانِ زنی با اشتیاقی هیدازا ( شعله ور، فروزان ) به زندگی ستودنی بود.
🔸 #combustible
🔸 #هیداختنی
یا: #هیدازشوا ( هیدازشَوا )
یا: #هیدازپذیر
▪️مثال:
۱ - گازوئیل یک ماده ی به شدت هیداختَنی ( محترق شدنی، قابلِ اشتعال ) است.
۲ - هرگز نباید موادِ هیداختنی ( قابلِ اشتعال ) همچون پشم، ذغال و نفت را نزدیکِ اجاق گاز گذاشت.
🔹 #combustibility
🔹 #هیدازشوایی
یا: #هیدازپذیری
▪️مثال:
او باور داشت که ترکیبی که او به دست آورده بود هیدازشَواییِ ( قابلیتِ احتراقِ ) بیشتری از ترکیبِ اولی داشت.
🔸 #incombustible
or: #noncombustible
🔸 #ناهیداختنی
یا: #هیدازنشوا ( یا هیدانَشَوا )
یا: #هیدازناپذیر
▪️مثال:
یک کفپوشِ زیبا و هیدازناپذیر ( غیرِقابلِ اشتعال ) در آشپزخانه فرش کرده بودند به رنگِ مسی.
🔹 #pre_combustion قبل از احتراق ، پیش احتراقی
🔹 #پیش هیدازش ( یا پیش هیداخت )
یا: #پیش هیدازشی ( یا پیش هیداختی )
▪️مثال:
با یک فناوری نوینِ پیش هیدازِشی ( پیش احتراقی، ) دی اکسیدِکربن را از سوخت های فسیلی جدا می کنند.
🔸 #combustibly
🔸 #هیدازشوایانه ( هیدازشَوایانه )
یا: #هیدازپذیرانه
☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ نخستِ #هیدازیدن در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
ایرانی باستان 👈 هیزم ➖ - aizma
اوستایی 👈 هیزم ➖ aēsma
فارسی میانه 👈 هیزم ➖ hēsm
پارتی 👈 روشن کردن، افروختن 👈 - pdyn
سغدی 👈 هیزم ➖ zmy
خوارزمی 👈 هیزم ➖ zm'
فارسی 👈 هیزم ، هیمه
آسی 👈 پاک، روشن ➖ ird
یدغه 👈 هیزم ➖ izmā
کردی 👈 هیزم ➖ hazing
سانسکریت 👈 پاک ، روشن ➖ - vīdhr�
سانسکریت 👈 هیزم ➖ - idhm�
ایرلندی کهن 👈 آتش ➖ �ed
پورواهندواروپایی 👈 سوختن ، شعله ور شدن ➖ - aidh
✅ هم ریشه های جزءِ دومِ #هیدازیدن در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی� 👈� جریان یافتن� ➖� - tac
فارسی میانه� 👈� نجات دادن ، برداشتن� ➖ - bd�c��
مانوی� 👈� نجات دادن، برداشتن� ➖� abdāz
پارتی� 👈� نجات دادن، برداشتن� ➖� - bd�c�
ختنی� 👈� جریان یافتن� ➖� - ttajs
خوارزمی� 👈� پیش رفتن� ➖� ham - ndxs
فارسی� 👈� تاختن ، پرداختن، گداختن، بوته ( ظرفِ گداختنِ طلا و . . . ) ، بُزاختن، انداختن، اندخسیدن
بلوچی� 👈� دویدن� ➖� tačit
تاتی� 👈� دوید�� ➖� bettajas
ابیانه ای� 👈� شاشیدن� ➖� - tāzn
فریزی� 👈� اجازه ی تاختن دادن به اسب� ➖� - t�ĵin -
گزی� 👈� راندن، دنبال کردن� ➖� - tāžn
آسی� 👈� جریان یافتن� ➖� tağd
واخی 👈� کشیدن ، حرکت کردن� ➖� - teč
پشتو� 👈� راندن، به حرکت واداشتن� ➖� - tej
شغنی� 👈� آبیاری� ➖� vidōĵ
ارموری� 👈� گریختن� ➖� tiš - ōk
سانسکریت� 👈� شتابیدن� ➖� tak
ایرلندی کهن� 👈� جریان یافتن� ➖� - tech
پورواهندواروپایی� 👈� شتابیدن، جریان یافتن� ➖� - tekⓦ
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

آتشسوخت، سوزش
احتراق در علوم به معنی سوختن است برای مثال در علوم نهم mg با اکسیژن واکنش احتراق انجام میدهد
سوزش

بپرس