forbear, to avoid or shun, to abstain from
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
اجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن
احتراز کردن، صرف نظر کردن، خودداری کردن، اجتناب کردن از، خودداری کردن از، امساک کردن، گذشت کردن، گذشتن از
پیشنهاد کاربران
احتراز کردن: خویشتن را از چیزی نگاه داشتن.
( ( و نامرادی حال مردم را مرضی که از عدوای آن چاره احتراز باید کرد. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۱ ) .
( ( و نامرادی حال مردم را مرضی که از عدوای آن چاره احتراز باید کرد. ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱۱ ) .