( احاطة ) احاطة. [ اِ طَ ] ( ع مص ) اِحاطت. گرد چیزی درآمدن. ( تاج المصادر ) . گرد چیزی برآمدن. ( زوزنی ) . گرد چیزی گرفتن. فروگرفتن. تأثف. فرازگرفتن چیزی را. ( صراح ) : و ثمره این اعتراف و رضا آن است که احاطه کند زیادتی فضل خدا را. ( تاریخ بیهقی ) . از احاطت لشکر بقلاع و محاربت و نهب و تاراج امان خواست. ( جهانگشای جوینی ) . || احاطه ، درک کردن چیزی است بطور کامل و تمام ، ظاهراً و باطناً. ( تعریفات ) .
... [مشاهده متن کامل]
- احاطه کردن ؛ فراگرفتن. گرد چیزی برآمدن. اِحتفاف. اِحداق. عصب. اِکتناف :
احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را
گرفت خیل پری در میان سلیمان را.
منبع. لغت نامه دهخدا
احاطه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
آویستان āvistān، پروست parvast، چاگین cāgin ( پهلوی )
فطرت = درون مایه = ذات درونی |||| از ریشه پِت = pet / پات / بات / پای و پِی و پایین و . . . . آمده
حتی امروزه به حیوانات در زبان لاتین پِت میگویند یعنی موجوداتی که کم ارزش و فرومایه هستند در برابر مخلوق برتر خداوندکه انسان باشد
... [مشاهده متن کامل]
همچنین برای اینکه به آنها به گونه دیگری نیز اشاره شود ( نه از دیدگاه معنوی که انسان را مخلوق برتر و . . . را در رده های پایین تر قرار دادند ) بدان حیوان گفتند که آنرا نیز ریشه یابی میکنیم
لیوان ( لیب بان = دارنده لبه = ظرف های لبه دار ) / پشتوان ( دارنده پشت = حامی و حمایت داشتن ) و . . . =؟ وان / بان یعنی دارنده همچون نگهبان = نگهدارنده
=> حیوان = حی وان = دارنده حی و زندگی و حیات = جاندار => حی که کاربن ( فعل ) دو واجی میباشد یک ریشه ایرانی دارد و در حیات / حیاط هم به نقش و مدل زیستن و زندگی اشاره شده ( حیاط را برای باغ درون خانه و حیات را برای دشت / زیست و . . . بکار بردند ) => محیط / احاطه/ حیطه / محوطه و . . . همگی اشاره به بستری برای زندگی و رشد داشتند ( فضا ) اما امروزه به چمار پیرامون / محصور و . . . بکار میروند پس
حیوان = جاندار ( دارنده جان یا حی که ایرانی میباشد نه اربی )
محیط / حیطه / احاطه / محوطه = فضا = حیاط = حیات = حی = زندگی و بستر ( در بستر بیماری بودن = در حیطه و احاطه و گستره بیماری بودن ) پس باز هم گفتار بنده سند شد که حی ایرانی میباشد و حیاط / محیطو . . . از آن ساخته شد
دسترسی ومسلط بودن به چیزی
اِحاطه: ١. فراگیری، پیرامونگیری، دربرگیری، دورگیری، راەگیری، رهگیری ٢. مهارت، چیرگی
🇮🇷 همتای پارسی: پَربندی 🇮🇷
کلمه ( احاطه ) از ماده ( حاط ) به معنای حفظ است ، و دیوار را هم از جهت اینکه مکانی را محصور و محفوظ می کند حایط می گویند،
و خدا را از این جهت محیط به کل شی ء می گویند که بر هر چیز مسلط و آنرا از هر جهت حافظ است ، و هیچ موجودی و هیچ جزئی از موجودات از تحت قدرت او بیرون نیست ، و وقتی گفته می شود: فلانی را بلا و مصیبت احاطه کرده و معنایش این است که بطوری به وی روی آورده که تمامی درهای نجات را برویش بسته است ، و دیگر گریزگاهی ندارد، و نیز از همین باب است که می گویند: ( فلان احیط به ) یعنی فلانی هلاک و یا فاسد شد و یا درهای نجات و خلاصی به رویش بسته گردید، خدای تعالی هم فرموده : ( و احیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی ما انفق فیها ) و نیز فرموده : ( و ظنوا انهم احیط بهم دعوا اللّه مخلصین له الدین ) و بهمین معنا است جمله مورد بحث : ( الا ان یحاط بکم ) یعنی مگر آنکه دچار آنچنان گرفتاری شوید که به کلی قدرت و استطاعت را از شما سلب کند، و دیگر نتوانید فرزندم را برگردانید.
... [مشاهده متن کامل]
( ترجمه ی تفسیر المیزان )
دسترسی پیدا کردن و تسلط بر چیزی
( مثلا ما نمیتونیم ب ذات خدا احاطه پیدا کنیم )
بکام کشیده