پیاده سازی
اجراء
از ریشه ی سه تایی " جَرَیَ " در ریختار " اِفعال " که خود از " شار و شُر " پارسی برگرفته شده مانند : آبشار ، شُرشُرِ آب
اِجرا = شارِش ، شُرِش
روانه
برای موارد اجرای موسیقی : پخش نوا
برای کار: انجام
واژه اجرا
معادل ابجد 205
تعداد حروف 4
تلفظ 'ejrā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: اجراء]
آواشناسی 'ejrA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
اِجرا، اِجراء:
١. انجام، انجامدهی، انجامرسانی، پیشبری، پیشبرد، بەجاآوردن، کاربرد، کاربست، بەکاربستن، کارگزاری؛ برگزاری؛ نقش - آفرینی، بازیگری؛ نمایش، هنرنمایی؛ خوانندگی، نوازندگی
۲. [کهنه] راندن
... [مشاهده متن کامل]
۳. [کهنه] روان کردن آب، روان ساختن، روانسازی؛ به جریان انداختن
۴. ( نام ) [کهنه] دستمزدِ سالیانه ( به لشکریان و کارکنان دیوان )
۵. دچارشدگی، دچار شدن
۶. کسی را وکیل / نماینده کردن
انجام= اجرا، پیش بَری، ژریان، انجامش، برگزار، پیش بُرد، کاربست، کارگزاری، روانه ، کاربستن، به کارگیری
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
#Taksoo
#نازنین - علیپور
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#نهال - بهداد - فر
#محمد - رویایی
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
#اردشیر - سمسار
#اوج - اندیشان - آزاد
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پیشبرد 🇮🇷
برگزار
جریان ، پارسی ست که ژریان هم بوده .
اگر که جریان را جست و جو کنید ، می بینید که دوستان هم گفتن .
پس اجرا و مجری و . . . ، به اربی رفته ست .
انجامش
تحقق
پیشبری
اجرا=پیشبَری
مجری=پیشبَر
اجرای حواله پول درسراسر کشور . درست است .
اجرا حواله پول درسراسر کشور . درست
به جریان در آوردن
انجام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)