اجر

/~Ajor/

    brick
    clinker
    reward
    wage
    requital
    retribution

فارسی به انگلیسی

اجر بسیار سخت
clinker

اجر پز
brlck - bumer

اجر جوش
clinker

اجر ختایی
[kind of brick 25 cm. by 25 cm.]

اجر دادن
requite, reward

اجر دو اتشه
clinker

اجر زیر در
threshold

اجر سازی
brick - making, brickyard

اجر سنگ
stone

اجر فرش
brick-pavement, brick-flooring, brick pavement

اجر فروشی
brickyard

اجر قرمز
red-brick, redbrick

اجر گوشه
quoin

اجر نبشی
quoin

اجر نسوز
firebrick, fire - brick

مترادف ها

award (اسم)
جایزه، رای، اجر، مژدگانی، انعام

reward (اسم)
جایزه، اجر، مژدگانی، انعام، عوض، پاداش، مزد، سزا

wage (اسم)
اجر، مزد، دستمزد، اجرت، کارمزد، دسترنج

remuneration (اسم)
اجر، پرداخت، پاداش، سزا

defrayal (اسم)
اجر

punishment (اسم)
اجر، تنبیه، تادیب، مجازات، گوشمالی، سزا

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
اجراجراجراجر
فلسفه ی ایجاد و نام گذاری با استفاده از این کلمه در متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛
آج ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ی دو حرفی حرف ( ج ) می باشد. حرف ج در قوانین پیدایش کلمات قابل تبدیل به حروف ( چ ج س ش ژ ز ) می باشد. ذات رفتاری و آوایی این شش حرف منطبق بر عالم واقع، نمایانگر وجود یک جریانی از انتقال انرژی و ماده و سیال و غیره می باشد. مانند کلمه شارش شَرَیان جریان جنبش شارژ شارج سراج شرجی چاچی چاچ آچار آژان اِژه آجیر آژیر اَژدر ژن شتاب آش عیش آشتی آشیان آشیانه اَجْر اَجیر اُجْرَت اِجاره اجاق جوش و فراوان از این دست کلمات که با پدیده ی جریان انرژی در دو جهت دریافت و پرداخت سر و کار داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

فلذا کلمه آج که حرف آ در این کلمه باب یا درب ورود به مفهوم کلمه در ذهن می باشد و حرف ج در این کلمه نمایانگر وجود یک جریانی در یک پدیده می باشد به مفهوم هر چیزی که دارای چشمه ای از انرژی یا جریانی از انرژی و یا با انرژی سر و کار داشته باشد می باشد. مانند کلمه آجر به مفهوم گرما دیده و پخته شده مانند اجاق به مفهوم گرما دهنده مانند آچار به مفهوم انتقال دهنده نیرو مانند جان به مفهوم دارای انرژی و حرارت مانند ژن به مفهوم انتقال دهنده انرژی در یک بُعد دیگر مانند آژان به مفهوم فرد حکومتی دارای قدرت مانند شیرین و شور و شیر به مفهوم انرژی دهنده و فراوان از این دست کلمات.
آجار؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از آج و آر می باشد. آج به مفهوم چشمه ی انرژی و آر به مفهوم انرژی. نوعی سیر وحشی کوهی با برگ های تره ای بسیار پر مزه نیز وجود دارد که خاصیت انرژی دهنده و انرژی زایی دارد.
اَجر؛ به مفهوم چشمه ی انرژی تحت عنوان پاداش و دستمزد و غیره
اَجیر؛ دارای انرژی و شخصی که دستمزدی دریافت نموده باشد در قبال انجام کاری.
اصطلاح اَجیر شدن نیز در هنگامی که انسان خواب خوبی کرده باشد و از آن خواب انرژی اش در سحرگاهان و یا دیگر زمان ها احیاء شده باشد در فرهنگ فارسی در حال استفاده می باشد. یا اصطلاح اجیر نمودن شخصی برای انجام کاری.
آجر؛ به مفهوم گرما دیده و پخته شده.
خِشت؛ با توجه به ذات حرف خ و ذات حرف ش در میان این کلمه به مفهوم خاک آبدیده ای که خشک شده باشد.
اِژه ؛ دریای اژه با توجه به اینکه از خط استوا و منطقه ی حاره حدود ۴۰۰۰ کیلومتر فاصله دارد ولی چون در منطقه ی معتدل و مدیترانه واقع شده است و مدیترانه هم همان جور که از نامش پیداست منطبق بر مدل اقلیم آن منطقه از تری و طراوت نام گذاری گردیده است. یعنی مدیترانه به مفهوم منطقه ای که مُد و مدل آن منطقه بر مبنای تری و طراوت می باشد و تری و طراوت نیز خود یکی از عوامل رطوبت و شرجی شدن و شارژ شدن رطوبت هوا می باشد فلذا دریای اژه نیز یکی از منابع بارگذاری و تولید ابر برای محیط زیست و طبیعت با جریان های هوایی که در آن منطقه هست به صورت غالب از غرب به شرق می باشد. بر همین مبنا دریای اژه نیز به مفهوم وجود انرژی برای ایجاد ابر در آن منطقه برای دیگر مناطق می باشد. که اگر کلمه ی اژه را بخواهیم در راستای مفاهیم و زنجیره کلمات تفسیر کنیم مرتبط با کلمه ی آج می باشد.

واژه {آجُر} تازی شده ( =معرب ) واژه {آگُر} در پارسی است که خود برگرفته از {آگورو} در پارسی کُهَن است.
فرتور را در زیر می بینید:
پَسگَشت:رویه 7 از نِبیگِ {واژه نامه ریشه شناسیک/اِتیمولوژیکال پارسی، انگلیسی و دیگر زبان های هندو اروپایی}
بِدرود!
اجر
آجر: معرب آگر یا آگور
خشت پخته، خشت که در کوره آجر پزی پخته شده باشد.
اجر ajr: پاداش مادی یا معنوی در برابر کار نیک.
( le petit Robert 1 ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
بُهل bohl ( پهلوی: buhl )
حافظ: کلک مشکین تو روزی که ز من یاد کند
ببرد بهل دو صد بنده که آزاد کند
آجُر: خشت، آگُر
بهتر است در تلفظ کلمه "اجر" به جای /Ajor~/ از /ajr/ استفاده شود.
در پارسی دوران ساسانی �مُزًد� کی گفتند.
آجر ، خشت آب گرفته شده.
اجر از آب و جَر ساخته شده جَر در لری به معنای گرفتن است اما به سختی گرفتن است به زور گرفتن است.
جر معنی بدست آوردن چیزی با نیروی قهری نیست است.
اجر یعنی گرفتن آب خشت خام با حرارت و آتش.
اگر اُ به هَ تبدیل شود کلمه هَجر یا حجر به معنی سنگ بدست می آید
خشت پخته
مزد و منت
گمراهی
در زبان آکدی ukurru و در زبان سومری ukurum است.
واژه ی آجر در اصل به شکل آگر egar بوده به معنی دیوار آجری که لغت سومری است آگر egar از دو بخش تشکیل شده بخش اول آن e ( ائ ) می باشد که با واژه ی ترکی" ائو " به معنی خانه هم ریشه است . بخش دوم آن gar می باشد که معنای آن چیدن نهادن یا ملات زدن به آجر است که در کل خانه ی چیده شده از آجر معنی می دهد .
...
[مشاهده متن کامل]


پاداش

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)