اجحاف

/~ejhAf/

    abuse
    imposition
    injury
    malfeasance
    trespass
    victimization
    extortion
    overcharging

فارسی به انگلیسی

اجحاف امیز
extortionate, abusive, confiscatory, steep, stiff

اجحاف کردن
extort, abuse, profiteer, rack, squeeze, sting, surcharge, to overcharge

اجحاف کردن به
injure

مترادف ها

extortion (اسم)
اخاذی، اجحاف، کره و اجبار، اخذ بزور و عنف، زیاده ستانی، اخذ با جبار و زور

پیشنهاد کاربران

کمایی. کم آمدن:اجحاف
ستم کردن، ظلم کردن
زیاده روی، تخطی کردن، کم فروشی، دست درازی، ستم کردن، از حد گذشتن، بی عدالتی،
نسبت به حق کسی بی توجهی کردن ، نادیده گرفتن
بارودربایستی از کسی سوءاستفاده کردن
شلتاق
جفا کردن
حق خوری -
تخطی کردن، تعدی کردن، ظلم کردن
حد شکنی کردن، تخطی کردن
زور گویی
تجاوز، دست از پا خطا کردن
ظلم وستم کردن برکسی ٬حق کسی راپایمال کردن
منع نمودن از حق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس