اجابت کردن


    consent
    to grant
    to respond to

مترادف ها

comply (فعل)
موافقت کردن، براوردن، اجابت کردن، قانع کردن

پیشنهاد کاربران

اجابت می کنم:می پذیرم.
واساختن
از دارو بیرون آمدن
( بیهقی )