اتو

/~utu/

    wild
    wild card
    [c.p.] trump
    iron
    flatiron
    trump
    press iron

فارسی به انگلیسی

اتو شدن
iron

اتو کردن
iron

مترادف ها

goose (اسم)
غاز، اتو، قاز، ماده غاز، گوشت غاز، ساده لوح واحمق، هیس

flatiron (اسم)
اتو

iron (اسم)
اتو، اهن، اطو، فلز

پیشنهاد کاربران

مارکوس سالویوس اتو سزار آگوستوس ( به لاتین: Marcus Salvius Otho Caesar Augustus ) یا به اختصار اتو ( ۲۸ آوریل ۳۲–۱۶ آوریل ۶۹ ) به مدت سه ماه در سالی که به سال چهار فرمانروا معروف شد فرمانروای امپراتوری روم از ۱۵ ژانویه تا هنگام مرگش در ۱۶ آوریل ۶۹ بود.
...
[مشاهده متن کامل]

اوتو با نام کامل مارکوس سالویوس اتو در ۲۸ آوریل ۳۲ در خانواده ای اصیل زاده شد. در جوانی یکی از دوستان نرون، امپراتور وقت بود اما پس از آنکه نرون پوبیا سبینا، همسر اوتو را به معشوقگی خودش گرفت و بعدتر با او ازدواج کرد این دوستی به پایان رسید.
اتو در سال ۵۸ به عنوان فرماندار به لوسیتانیا فرستاده شد و به مدت ۱۰ سال در آنجا ماند، سپس در سال ۶۸ به گالبا پیوست و همراه با او در شورشی که علیه نرون شکل گرفته بود شرکت کرد. نرون در ۹ ژوئن ۶۸ دست به خودکشی زد و گالبا با عنوان امپراتور جدید بر تخت نشست. اتو انتظار داشت که گالبا او را به عنوان جانشین خود اعلام نماید اما چنین نشد. این موضوع سبب رنجش اتو گردید و او به صف مخالفان گالبا پیوست.
با کشته شدن گالبا در ۱۵ ژانویه ۶۹، اتو در همان روز به عنوان امپراتور جدید روم انتخاب شد و با عنوان مارکوس سالویوس اتو سزار آگوستوس بر تخت نشست. امپراتوری او در همه جا به جز آلمان به رسمیت شناخته شد. همین موضوع سبب شد تا اولوس ویتلیوس که به عنوان فرماندهٔ لژیون های منطقهٔ راین سفلی از سوی گالبا انتخاب شده بود نیز خود را امپراتور بنامد. او به سوی ایتالیا لشکر کشید و موفق به شکست نیروهای اتو شد.
اتو در ۱۶ آوریل ۶۹ دست به خودکشی زد و با فروکردن خنجری در قلب خود به زندگیش پایان داد.

اتو
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اتو_(امپراتور_روم)
اتو وتلفط درست درترکی�t�که برای صاف کردن پارچه بوسیله اهن داغ ویاموهای اصافی حیوانات ازین اصطلاح استفاده میشده وریشه ترکی دارد منبع دیوان الغات الترک کاشغری که درقرن چهارم هجری به قلم کاشغری درزمان خلیفه عباسی نگارش شده است
در لغت نامهدهخدا ( آتو ) آتو. ( فرانسوی ، اِ ) ( از: آ، به تو، همه ) رنگی یا صورتی معلوم از اوراق گنجفه و آس و مانند آن که با قراردادی از رنگهای دیگر برد.
اتو. [ اَت ْوْ ] ( ع مص ) عطا کردن : اَتا الرجل ؛ عطا کرد مرد. ( منتهی الارب ) . || شتاب کردن شتر در سیر: اَتا البعیر. ( منتهی الارب ) . || برگردانیدن شتر دست خود را در رفتار. || پاره دادن و باج دادن. ( منتهی الارب ) . خراج دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . || برآمدن بار نخل ودرخت. || ظاهر شدن صلاح. || بسیار گردیدن باران. ( منتهی الارب ) . || آمدن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) . || استقامت در سیر. || ( اِ ) یک گشاد تیر. || مرگ. || سختی. || شخص بزرگ. || عطیة. ( تاج العروس ) . || مَسْکه. کره.
...
[مشاهده متن کامل]

اتو. [ اُ ] ( اِ ) تَله. فِر . آلتی که بدان کیسی و چین و نورد جامه راست کنند و پیش از این بجای آلت آهنین کنونی نیم خمی را بر جائی نصب کردندی و بزیرآتش افروختندی و جامه بر نیم خم کشیدندی و کلمه روسی اَوتوک از فارسی گرفته شده است. و آن با فعل کردن و زدن و کشیدن صرف شود و دردهای مفاصل موضع را با اُتو گرم کنند :اتو. [ اُ ت ُ ] ( فرانسوی ، پیشوند ) در زبانهای اروپائی مزید مقدمی است بمعنی خود، بخودی خود. || ( اِ ) مخفف اتومبیل.
البته
واژه اتو
معادل ابجد 407
تعداد حروف 3
تلفظ 'otu
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [روسی]
مختصات ( اُ ) [ روس . ] ( اِ. )
آواشناسی 'utu
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید

آتُو: ۱. ( در بازیِ برگ ) برگِ برنده ۲. بهانه، دست آویز ۳. گاف، سوتی ۴. شاهبرگ
فرزند من، بهتر است به خانه برگردی و به یونجه خوردن بپردازی که این بهترین کار است، به نام های جدیری و گوزرا در کامنت های واژه ها به تحریف نپرداز
اوتو کلمه ای تورکی است که از فعل اوتمک به معنی زدودن مو های زاید حیوانات به خصوص پرندگان با اتش گرفته شده است که در لباس هم به خصوص لباسهای قدیم که زمخت و پر پرز بوده و از پشم و پوست حیوانات درست می شده به معنی زدودن و خواباندن پرزها با حرارت به کار می رفته است
آتو دادن به کسی یعنی بهانه دادن به کسی دلیل دادن به کسی
رختسُر
هموارو هموار رو
گرم رو
هموارانه
رختاهن رخت آهن
آتو: یک چیزی که به نفعت نیست رو کسی بدونه. . . به اصطلاح ازت آتو داشته باشه
https://en. m. wiktionary. org/wiki/утюг. From a Turkic source, from Old Turkic �t�g‎ ( �t�g ) , from Proto - Turkic *�t�g; whence also Turkish �t� ( “iron
آتو: [عامیانه، مجاز] بهانه، دستاویز، نقطه ضعف.
درزمال، رخت مال
لقمه یک کلمه ی تورکی است. فارسی غین. و قاف نیست.
دوستان ترک که میگن ترکی هست، بله اوتو از �tmek ریشه گرفته. ولی دو نکته مهم است: ۱ - در روسی Etuvee میباشد و مشخص نیست ( روسی شناس لازم است ) که بدانیم ریشه Etu چیست و آیا از زبان اویغوری ( uygur ) به روسی
...
[مشاهده متن کامل]
آمده و یا به عکس۲ - شاید باید به تاریخ رجوع کنیم که بدانیم اولین بار این وسیله در کجا اختراع و استفاده شده.

این کلمه به اشتباه روسی نوشته شده و ریشه ی ترکی دارد
چرا که قدیم الایام با ا استفاده از زغال این کارو میکردن

و از اوتلاماک ینی سوزاندن برای گرم کردن میاد
اوتمک ینی صاف کردن با گرما
کاملا ترکی است که ممکنه توسط ترک های روسیه به اونجا خطور کرده باشع
به زبان ترکی استانبلی می شود�t�
اتو این کلمه به ترکی استانبلی �t� نوشته می شود
( amunition ( ammunition
۱ ) مهمات
۲ ) ( مجازا ) آتو، گزک، بهانه ( حمله )
اتو یک کلمه ترکی است از مصدر اوتمک، "، سوزاندن موهای ریزپرندگان ازجمله مرغ و. . . را اوتمک گویند. همچنین سوزاندن یاخواباندن پرزهای پارچه راهم اوتمک گفته اند. گویا "اوتو" را نخستین بار "تورکان" برای صاف کردن لباس ساخته اند،
...
[مشاهده متن کامل]

🔸اوتوهای قدیمی بازغال چوب داغ می شده اند، یعنی داخل اوتو زغال ریخته و به آن شکل داغ می کردند، همچنین طریقه نشستن اوتو روی پارچه و خود اوت "آتش" هم درساخت این کلمه نقش داشته.
.

لباس صاف کن
واژه ای فرانسوی - گاف، سوتی! - برات، برگ برنده - بهانه، دستاویز
مثال: داداش" آتو" دادی >>>گاف، سوتی
"آتو" دارم ازش >>>برات، برگ برنده - بهانه، دستاویز
دسته کسى رو روکردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس