بختم. انگ. بستن. از او می دانند.
اِتِّهام: اَنگ، انگزنی، انگ زدن، انگِ گناه / گناەکار زدن، چفته، چفته بستن
اتهام: نسبت دادن سخنی ناروا یا کرداری مجرمانه به کسی از روی بدگمانی.
از دید حقوقی: نسبت دادن سخنی یا کرداری به کسی برای محکوم کردن او در دادگاه.
( https://www. cnrtl. fr )
همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی ایرَنگ irang است که پهلوی می باشد.
واژه اتهام
معادل ابجد 447
تعداد حروف 5
تلفظ 'ettehām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِّ ) [ ع . ]
آواشناسی 'ettehAm
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
متهم
the charge of
The charge of murder was altered to the lesser charge of manslaughter.
در پارسی میانه �پِشیماری� می گفتند.
برچسب، انگ
واژه های برچسب و اَنگ، هر دو در بنیاد خودبه آرش �مُهر� ( زدن ) و �نشانه� ( گذاشتن ) بر چیزی است؛ گرچه، ناسرراست بجای واژه های از ریشه عربی �اتهام� و �تهمت� می توانند بکار روند.
نمونه:
... [مشاهده متن کامل]
برایم تفاوتی نیز نمی کند که چگونه از این یا آن سو ارزیابی شوم: دوست، دشمن، هوادار یا با هر برچسب دیگری!
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
http://behzadbozorgmehr. blogspot. com/2011/08/blog - post_25. html
ویکی واژه
اَنْگ : ( ang ) در گویش گنابادی یعنی تهمت ، افتراء ، ادعای واهی کردن بر علیه کسی ، زمینه سازی کردن و دسیسه برای بد نام کردن کسی
ریشه شناسی:پهلوی
بسته بزه
برابر اتهام واژگان انگ و سپزگی میباشد
در پارسی " سپزگی " برابر نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
بزه وری
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: گَهات ( سنسکریت: گهَت ) ، دانیپال، نانیپال ( هر دو واژه کردی است )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)