طالع، دارایی، اتفاق افتادن، شانس، بخت، مال، خوش بختی، ثروت، بحی واقبال
اتفاق افتادن، ب انجام رسیدن
اتفاق افتادن، کشند داشتن، جزر و مد ایجاد کردن
واگذار کردن، بخشیدن، دادن، تخصیص دادن، اتفاق افتادن، گریه کردن، عطاء کردن، ارائه دادن، رساندن، بیان کردن، افکندن، شرح دادن، نسبت دادن به، بمعرض نمایش گذاشتن، تقدیم داشتن
اتفاق افتادن
رخ دادن، اتفاق افتادن، خطور کردن، واقع شدن
رخ دادن، شدن، صورت گرفتن، روی دادن، اتفاق افتادن، واقع شدن، تصادفا برخورد کردن، پیشامدکردن، ناگهان رخ دادن، رخ دادن، اتفاق افتادن
رخ دادن، در رسیدن، روی دادن، اتفاق افتادن، فرا رسیدن از
روی دادن، اتفاق افتادن
روی دادن، اتفاق افتادن
رخ دادن، اتفاق افتادن، مشاجره داشتن
اتفاق افتادن