آتشی شدن: [عامیانه، کنایه ] از کوره در رفتن .
( ( میدونی چی گفت که آتشی شدم؟ گفت عوض کفتربازی برو تو خونه بشین بغل دسّ لچک بسر تا واست قصه بی بی گوزک تعریف کنه. ناکس خیال میکنه من ازش میخورم ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
( ( میدونی چی گفت که آتشی شدم؟ گفت عوض کفتربازی برو تو خونه بشین بغل دسّ لچک بسر تا واست قصه بی بی گوزک تعریف کنه. ناکس خیال میکنه من ازش میخورم ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )