choleric, inflammable, fiery, hot-tempered, hotheaded, irascible, peppery, quick-tempered, spitfire, warm, choler, of a fiery temper, lrascible
اتشی مزاجی
choler
اتشی کردن
exasperate, irritate, infuriate, to enrsge
مترادف ها
furious(صفت)
خشمگین، خشمناک، متعصب، عصبانی، اتشی
frenzied(صفت)
از جا در رفته، شوریده، اشفته، عصبانی، دیوانه وار، اتشی
frenetic(صفت)
دیوانه، شوریده، اشفته، عصبانی، اتشی
frantic(صفت)
اشفته، عصبانی، از کوره در رفته، بی عقل، اتشی
ignescent(صفت)
اتشی، محترقه، جرقه زن، جرقه دار
پیشنهاد کاربران
آتشی: [عامیانه، اصطلاح] تندخو، زودخشم .
آتشی :گبر ، آتش پرست، کنایه از دوزخی و کافر. اگر آتشی گاه افروختن بسوزد عجب نیست زو سوختن ( فردوسی ) آتشی در بیت مذکور به معنی "گبر" و "آتش پرست" و کنایه از دوزخی و کافر آمده است و معنی آن این است که: اگر آتش پرست موقع آتش در آن بیفتد و بسوزد این کار امر عادی است و تعجب آور نیست