کنشت
تشخانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) آتشکده . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : حصار بستد و تشخانه را بکند و بسوخت زشهر و دشتش گلزار کرد آتشدان . مختاری ( دیوان چ همایی ص 358 ) .
هو
آتشکده اردکان یزد
https://www. youtube. com/watch?v=nHxidKJOVnc
آتشکده اردکان یزد
اتشکده جایی هستش که در زمان های قدیم در اونجا عبادت میکردند
آتشکده:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "آتشکده " می نویسد : ( ( اگر ریخت پهلوی آتشکده را باز سازیم ، آتخشکتگ ātaxškatag خواهد بود . این پرستشگاه در پهلوی آترگاس āturgās خوانده می شده است که ریخت پارسی آن " آذرگاه " است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( خروشی برآمد ز آتشکده،
که:" بر تخت اگر شاه باشد دده، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 318. )
آتر گاس āturgās از دو قسمت درست شده قسمت اول آن در زبان ترکی امروزه " اوت" به معنی آتش است . ( نگارنده )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "آتشکده " می نویسد : ( ( اگر ریخت پهلوی آتشکده را باز سازیم ، آتخشکتگ ātaxškatag خواهد بود . این پرستشگاه در پهلوی آترگاس āturgās خوانده می شده است که ریخت پارسی آن " آذرگاه " است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( خروشی برآمد ز آتشکده،
که:" بر تخت اگر شاه باشد دده، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 318. )
آتر گاس āturgās از دو قسمت درست شده قسمت اول آن در زبان ترکی امروزه " اوت" به معنی آتش است . ( نگارنده )
برزو