battery
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
باتری، باطری، ضرب و جرح، اتشبار، صدای طبل، حمله با توپخانه، انباره
اتشبار، چیزی که اتش پرتاب می کند، ادم لجوج و کینه توز
مهیج، اتشبار، اتشین، اتشی مزاج
پیشنهاد کاربران
کنایه از:
اونیکه دعوای اول رو شروع کرده
همون آتیش بیار
اونیکه دعوای اول رو شروع کرده
همون آتیش بیار
گلوله های اتشین
اتش فرو ریز
وگلوله های آتشین که از توپ شلیک میشوند
حمله ناگهانی دشمن