اتخاذ

/~ettexAz/

    adopting

فارسی به انگلیسی

اتخاذ سند کردن
to take note

اتخاذ کردن
adopt, take, walk, to adopt

اتخاذ کردنی
tenable

مترادف ها

adoption (اسم)
قبول، اقتباس، اتخاذ، اختیار، قبول به فرزندی، فرزند خواندگی

assumption (اسم)
اتخاذ، گمان، غرور، قصد، خود رایی، خود سری، خود بینی، فرض، پنداشت، انگاشت، تعهد

پیشنهاد کاربران

اتخاذ = برگزیدن
ستدن، ستد، ستده، ستان، ستانش.
در مجمع البیان می گوید: ( اتخاذ ) به معنای اعتماد کردن بر چیزی است ، به این صورت که شخص به آن دلگرم باشد که در فلان کار به دردم می خورد و آن را برای آن کار ذخیره بسازد و این کلمه باب افتعال از ماده ( اخذ
...
[مشاهده متن کامل]
) است و در اصل دو همزه داشته ، یعنی ( أتخاذ ) بوده ، همزه دوم آن مبدل به ( تأ ) شده و به صورت ( ات تخاذ ) در آمده و سپس دو تأ در یکدیگر ادغام شده و به صورت ( اتخاذ ) در آمده .

اتخاذ ب معنی گرفتن، در بر گرفتن در ارایه های ادبیه
بطور مثال میشه گفت اتخاذ درس
اتخاذ تصمیم
این کلمه بیشتر در لغاتی ک خواستار درک و فهمی از ی موضوع است بکار میرود و کلمه های دیگه برای استفاده از آن بی معنی است
اتخاذ سه تا معنی داره : گرفتن ، برگرفتن و فرا گرفتن
مثلا اتخاذ تصمیم یعنی تصمیم گرفتن
یا اتخاذ درس یعنی درس و فراگرفتن ، یاد گرفتن درس
بر گرفتن هم همین معنی فراگرفتن و داره
موفق باشید
معنی این کلمه سه تا هستش : گرفتن ، بر گرفتن و فرا گرفتن
مثلا اتخاذ تصمیم یعنی تصمیم گرفتن
یا اتخاذ درس یعنی درس و فراگرفتن یا همون یاد گرفتن درس
برگرفتنم که یعنی همین
موفق باشید
گرفتن قبول کردن
درپیش گرفتن

بپرس