drainage, river basin, watershed
ابگیر
/~Abgir/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ائتلاف، ابگیر، مخزن، اب انبار، برکه، استخر، حوض، تصحیلات اشتراکی، چاله اب، کولاب، ائتلاف چند شرکت با یک دیگر، دسته زبده و کار ازموده
حوزه رودخانه، لگن، تشتک، دستشویی، ابگیر
انبار، سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر
ابگیر، دریچه مخصوص تنظیم جریان اب
ابگیر، فرسایش در اثر هوا
پیشنهاد کاربران
جواب آبگیر تو جدول غیراز جواب های ذکر شده شش حرفی اولش م داره
ابگیر=ابکند
کیکو
دو حرفی گی
گودال
قنات
زجاجه
ژی
دریاچه. حوض. رود خانه
برکه، برم، تالاب، غدیر، استخر، حوض، مرداب
سلام به همه ی دوستان .
آبگیر به گودالی میگویند که آب در آن جمع میشود . آبگیر : برکه - تالاب .
لطفا رای بدید .
آبگیر به گودالی میگویند که آب در آن جمع میشود . آبگیر : برکه - تالاب .
لطفا رای بدید .
برکه
حوض
آبگیر :ژی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)