communicate, serve, to communicate
ابلاغ
/~eblAq/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
معنی، اظهار، مفهوم، مفاد، تعیین، ابلاغ، نص صریح
رسالت، پیش گویی، غیب گویی، نبوت، ابلاغ
پیشنهاد کاربران
رسانش
آگاه کردن کسی از چیزی، رساندن مطلبی به کسی
فرگفتن
اطلاع دادن
به آگاهی رساندن، یاد آوری کردن
به آگاهی رساندن