ابعاد

/~ab~Ad/

    dimensions
    measurement
    proportions

مترادف ها

girth (اسم)
تنگ اسب، بست، ابعاد، بست آهنی و چرمی، قطر شکم

dimension (اسم)
میزان، بعد، اندازه، اهمیت، ابعاد

پیشنهاد کاربران

سلیم
ابعاد واژه ای اربی و جمع بعد که در فارسی با دورها و پیرامون ها هم برابری دارد.
بُعد: دورامون.
ابعاد: دورامون ها.
میرشمس الدین ادیب سلطانی در ترجمانی ( ترجمه ) منطق ارسطو به جای ( بُعد ) از ( دورامون ) بهره برده است.
دورامون: دورا ( دوری ) مون: اندازه گیری، سنجیدن ( آزمون، ترامون، وامون، پیمون، پارامون، همامون، نمون و. . . )
...
[مشاهده متن کامل]

روی هم رفته دورامون می شود: اندازه ی دوری میان دو چیز، مقدار فاصله ی دو چیز.

سویِگان
ضلع ها
سویه ها
راستِگان
زوایا
واحد پارامتر های مختلف
زوایا
جنبه های مختلف
زاویه ها

ضلعهای
جنبه ها
aspects
راستاها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)