آبستن صورت دگرگون شده ی کلمه ی آپُستن است؛ یعنی دارای بارِ پسر
پُس مخفف پسر است.
آبِسْتَن واژه ای فارسی برای توصیف زن باردار است که به صورت کنایی در ترکیب های دیگر هم بکار میرود:
شکل معمولی = او آبستن است : او حامله\باردار است.
شکل کنایی = او آبستن حوادث است : هرگاه امکان دارد او ( مکان\چیز ) سبب حادثه ای شود.
... [مشاهده متن کامل]
در واقع در استفاده از واژه آبستن به شکل کنایی ، ما یک مکان یا چیزی را به یک زن باردار پابه ماه توصیف میکنیم.
اوسن - اووس - نرد مردم فارس شیراز
در لری بختیاری
اَوِستون / اَوِستُو ( تلفظ حرف واو تو دماغی گفته می شود )
آبستن از بویی بسته. و فعل بس لنماق می باشد.
شکم دار ( در افغانستان )
آبستن : در زبان آذری به زن آبستن در لغت" بویلو" و در اصطلاح " آغیر آیاق" ( کسی که پایش سنگین است ) گفته می شود .
گران بودن : آبستن بودن ، بار دار بودن
گران بود واند شکم بچه داشت
همی از گرانی ، به سختی گذاشت
... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۲.
آبستن: در پهلوی آپستن āpus. tan بوده است .
( ( تو را خواسته گر ز بهر تن است ،
ببخش و بدان کاین شب آبستن است. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 435 . )
باردار، حامله، دچار شدن، میخواد که بشه
در زبان ترکی استانبولی می شود: گبه
حامله
آبِستَن -
دُچار، ممکن، محتمل، میخواد بشه! ( میخواد ) - مثل: آبِستَنِ حوادث است >>>>> یعنی میخواد حوادث رُخ دهد!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)