ابری

/~abri/

    cloudy
    dusty
    heavy
    nebulous
    overcast

فارسی به انگلیسی

ابری شدن
cloud, overcloud

ابری و کم نور
gloomy

ابری کردن
becloud, overcloud

مترادف ها

thick (صفت)
سفت، انبوه، گل الود، چاق، کلفت، ستبر، ضخیم، تیره، غلیظ، پر پشت، چاق و چله، گرفته، ابری، زیاد، صخیم

heavy (صفت)
سخت، ابستن، بار دار، پر زحمت، فربه، تیره، کند، قوی، سنگین، ابری، زیاد، گران، توپر، وزین، دل سنگین، سنگین جثه

spotty (صفت)
الوده، ابری، پر از لکه، ابرش، چند در میان

mottled (صفت)
خال دار، ابری، لکه دار، لکه لکه

overcast (صفت)
تیره، ابری، پوشیده از ابر، پوشیده

cloudy (صفت)
تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابی

reeky (صفت)
ابری، بد بو، جلبکی

پیشنهاد کاربران

ابرآلوده
به جُستجوی تو
در معبرِ بادها می گریم
در چارراهِ فصول،
در چارچوبِ شکسته ی پنجره یی
که آسمانِ ابرآلوده را
قابی کهنه می گیرد.
شاملو
ما اُبَرِّی=بیگناه نمی شمارم

بپرس