thick (صفت)سفت، انبوه، گل الود، چاق، کلفت، ستبر، ضخیم، تیره، غلیظ، پر پشت، چاق و چله، گرفته، ابری، زیاد، صخیمheavy (صفت)سخت، ابستن، بار دار، پر زحمت، فربه، تیره، کند، قوی، سنگین، ابری، زیاد، گران، توپر، وزین، دل سنگین، سنگین جثهspotty (صفت)الوده، ابری، پر از لکه، ابرش، چند در میانmottled (صفت)خال دار، ابری، لکه دار، لکه لکهovercast (صفت)تیره، ابری، پوشیده از ابر، پوشیدهcloudy (صفت)تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابیreeky (صفت)ابری، بد بو، جلبکی
ابرآلودهبه جُستجوی تودر معبرِ بادها می گریمدر چارراهِ فصول، در چارچوبِ شکسته ی پنجره ییکه آسمانِ ابرآلوده راقابی کهنه می گیرد. شاملوما اُبَرِّی=بیگناه نمی شمارم+ عکس و لینک