ابراهیم، ابراهیم پیامبر
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
ابراهیم ( عبری: אַבְרָהָם ) ، با نام اصلی ابرام، از شخصیت های سفر پیدایش در تنخ و اولین شه پدر بنی اسرائیل است. ادیان ابراهیمی، شامل یهودیت، مسیحیت، اسلام و بهائیت، او را نیای دین خود محسوب می کنند. پژوهشگران معاصر با رویکرد تاریخی انتقادی ابراهیم را شخصیتی افسانه ای می دانند که با هدف مشروعیت بخشی به ادعای بنی اسرائیل بر سرزمینشان ایجاد شده است.
... [مشاهده متن کامل]
مطابق روایت تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، ابراهیم در اور متولد شد. او پسر تارح بود و با خواهر ناتنی خود ساره ازدواج کرد. بعد از اینکه خدا به او وعده ارض موعود و فرزنددار شدن را داد، به همراه ساره و برادرزاده اش لوط به کنعان مهاجرت کرد. در ادامه، به دلیل قحطی، راهی مصر شد. آنجا از ترس اینکه مصریان برای تصاحب ساره او را بکشند، وی را خواهر خودش معرفی کرد. در نتیجه، ساره را به حرم سرای فرعون بردند و بابتش ثروت زیادی به ابراهیم بخشیدند، اما نهایتاً الوهیم باعث شد ساره را به او بازگردانند. بعد از این اتفاقات، ابراهیم به کنعان بازگشت. آنجا بر سر چراگاه با لوط دچار اختلاف شد و لوط قبیله آن ها را ترک کرد و راهی سدوم شد. در ادامه روایت، سدوم توسط پادشاهان شرقی تصرف شد، اما ابراهیم با سپاه خود به آنجا تاخت؛ او لوط را آزاد کرد و غنائم زیادی به چنگ آورد.
چون ۱۰ سال از وعده الوهیم گذشته بود و ابراهیم هنوز بچه دار نشده بود، ساره کنیز مصری خود هاجر را به او بخشید و هاجر فرزندی به دنیا آورد که او را اسماعیل نامیدند. ۱۳ سال بعد، الوهیم نام ابرام و سارای را به ابراهیم و ساره تغییر داد. سپس ابراهیم و الوهیم عهد کردند که ابراهیم و همه نوادگان ذکورش ختنه شوند تا نشانه عهدشان باشد. بعد از این اتفاق، الوهیم به همراه دو پیام آور دیگر به مهمانی ابراهیم رفت و خبر حاملگی ساره را به او داد. در ادامه خدا به ابراهیم گفت که قصد دارد سدوم را نابود کند، اما ابراهیم از وی خواست نظرش را تغییر دهد که خدا نپذیرفت. ابراهیم و ساره سپس به جرار سفر کردند که ابراهیم باز هم از ترس جانش ساره را خواهر خود معرفی کرد؛ نتیجتاً، ابیملک ساره را به زنی گرفت اما وقتی خدا به او وحی کرد که به ساره نزدیک نشود، وی را آزاد کرد. مدتی بعد اسحاق متولد شد که هاجر و اسماعیل را از خانه بیرون کردند، تا او تنها وارث ابراهیم باشد. چند سال بعد، خدا به ابراهیم دستور داد اسحاق را قربانی کند اما در آخرین لحظه فرشته ای مانع او شد. ابراهیم نهایتاً در ۱۷۵ سالگی درگذشت.
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/037197.webp)
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/076162.webp)
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/062275.webp)
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/018066.webp)
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/017298.webp)
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/049126.webp)
... [مشاهده متن کامل]
مطابق روایت تنخ، مجموعه متون مقدس یهودیان، ابراهیم در اور متولد شد. او پسر تارح بود و با خواهر ناتنی خود ساره ازدواج کرد. بعد از اینکه خدا به او وعده ارض موعود و فرزنددار شدن را داد، به همراه ساره و برادرزاده اش لوط به کنعان مهاجرت کرد. در ادامه، به دلیل قحطی، راهی مصر شد. آنجا از ترس اینکه مصریان برای تصاحب ساره او را بکشند، وی را خواهر خودش معرفی کرد. در نتیجه، ساره را به حرم سرای فرعون بردند و بابتش ثروت زیادی به ابراهیم بخشیدند، اما نهایتاً الوهیم باعث شد ساره را به او بازگردانند. بعد از این اتفاقات، ابراهیم به کنعان بازگشت. آنجا بر سر چراگاه با لوط دچار اختلاف شد و لوط قبیله آن ها را ترک کرد و راهی سدوم شد. در ادامه روایت، سدوم توسط پادشاهان شرقی تصرف شد، اما ابراهیم با سپاه خود به آنجا تاخت؛ او لوط را آزاد کرد و غنائم زیادی به چنگ آورد.
چون ۱۰ سال از وعده الوهیم گذشته بود و ابراهیم هنوز بچه دار نشده بود، ساره کنیز مصری خود هاجر را به او بخشید و هاجر فرزندی به دنیا آورد که او را اسماعیل نامیدند. ۱۳ سال بعد، الوهیم نام ابرام و سارای را به ابراهیم و ساره تغییر داد. سپس ابراهیم و الوهیم عهد کردند که ابراهیم و همه نوادگان ذکورش ختنه شوند تا نشانه عهدشان باشد. بعد از این اتفاق، الوهیم به همراه دو پیام آور دیگر به مهمانی ابراهیم رفت و خبر حاملگی ساره را به او داد. در ادامه خدا به ابراهیم گفت که قصد دارد سدوم را نابود کند، اما ابراهیم از وی خواست نظرش را تغییر دهد که خدا نپذیرفت. ابراهیم و ساره سپس به جرار سفر کردند که ابراهیم باز هم از ترس جانش ساره را خواهر خود معرفی کرد؛ نتیجتاً، ابیملک ساره را به زنی گرفت اما وقتی خدا به او وحی کرد که به ساره نزدیک نشود، وی را آزاد کرد. مدتی بعد اسحاق متولد شد که هاجر و اسماعیل را از خانه بیرون کردند، تا او تنها وارث ابراهیم باشد. چند سال بعد، خدا به ابراهیم دستور داد اسحاق را قربانی کند اما در آخرین لحظه فرشته ای مانع او شد. ابراهیم نهایتاً در ۱۷۵ سالگی درگذشت.
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/037197.webp)
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/076162.webp)
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/062275.webp)
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/018066.webp)
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/017298.webp)
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/049126.webp)
در پاسخ به فرشته بگم که
اباطیل اوْلهانه و موهوم تفت نده !
حضرت محمد ( ص ) از نژاد ایرانی نبوده
چون میانرودان در دوران حضرت ابراهیم ( ع )
هرگز درست وسط ایران نبوده !
و تیسفون هم وجود خارجی نداشته و
... [مشاهده متن کامل]
بابل هم هیچوقت پایتخت ایران نبوده !!!
و سارا هم قدیمی تر از اونیه که بخواد
یک نام ایرانی و نماد اسم فارسی باشه !
و اسم کنیزش هم هاجر بوده نه آناهیتا . . .
فقط
نام پدرخوانده حضرت ابراهیم ( ع )
آذر بوده ، که بازم ربطی به ایران نداره
چون طبق متون مقدس
بابل نخستین شهر و تمدنی بوده
که پس از طوفان نوح ( ع ) ساخته شده و
اون زمان حتی نژاد آریایی شکل نگرفته
چه برسه به اینکه ایران بزرگ و واحدی
تشکیل شده باشه
خاندان ابراهیم ( ع ) و حضرت محمد ( ع )
و همهٔ پیامبران از نژاد سامی بودند !
یک شخص چجوری میتونه
از نژاد قومی باشه که هزاران سال
بعد از مهاجرت حضرت ابراهیم ( ع ) ،
سرزمین ترک شده اجدادیش
رو فتح کردند عولاغ !؟!؟
هیچکدام از پیامبران هیچوقت
از نژاد عرب یا بنی اسرائیل نبودن
بلکه امثال این نژاد ها بودن که
از پیامبران شروع شدن !
اباطیل اوْلهانه و موهوم تفت نده !
حضرت محمد ( ص ) از نژاد ایرانی نبوده
چون میانرودان در دوران حضرت ابراهیم ( ع )
هرگز درست وسط ایران نبوده !
و تیسفون هم وجود خارجی نداشته و
... [مشاهده متن کامل]
بابل هم هیچوقت پایتخت ایران نبوده !!!
و سارا هم قدیمی تر از اونیه که بخواد
یک نام ایرانی و نماد اسم فارسی باشه !
و اسم کنیزش هم هاجر بوده نه آناهیتا . . .
فقط
نام پدرخوانده حضرت ابراهیم ( ع )
آذر بوده ، که بازم ربطی به ایران نداره
چون طبق متون مقدس
بابل نخستین شهر و تمدنی بوده
که پس از طوفان نوح ( ع ) ساخته شده و
اون زمان حتی نژاد آریایی شکل نگرفته
چه برسه به اینکه ایران بزرگ و واحدی
تشکیل شده باشه
خاندان ابراهیم ( ع ) و حضرت محمد ( ع )
و همهٔ پیامبران از نژاد سامی بودند !
یک شخص چجوری میتونه
از نژاد قومی باشه که هزاران سال
بعد از مهاجرت حضرت ابراهیم ( ع ) ،
سرزمین ترک شده اجدادیش
رو فتح کردند عولاغ !؟!؟
هیچکدام از پیامبران هیچوقت
از نژاد عرب یا بنی اسرائیل نبودن
بلکه امثال این نژاد ها بودن که
از پیامبران شروع شدن !
آقای فرتاش ، اتفاقاً کاملاً برعکس
کلمه براهما از نام ابراهیم و آبرام برگرفته شده
حَنَفیّت و یکتاپرستی و خود ابراهیم ( ع )
به مراتب باستانی تر از برهماییسم و مذاهب هندو است
که تنها ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد قدمت دارد
... [مشاهده متن کامل]
درحالیکه حداقل قدمتی که برای زندگانی ابراهیم ( ع )
تخمین زده میشود ۲۲۵۰ پیش از میلاد است
که صد البته نامربوط است و طبق باستانشناسی روز
قدمت حقیقی دوران حضرت ابراهیم ( ع ) و
بابل اساطیری به حدود ۸۰۰۰ سال قبل میلاد میرسد
کلمه براهما از نام ابراهیم و آبرام برگرفته شده
حَنَفیّت و یکتاپرستی و خود ابراهیم ( ع )
به مراتب باستانی تر از برهماییسم و مذاهب هندو است
که تنها ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد قدمت دارد
... [مشاهده متن کامل]
درحالیکه حداقل قدمتی که برای زندگانی ابراهیم ( ع )
تخمین زده میشود ۲۲۵۰ پیش از میلاد است
که صد البته نامربوط است و طبق باستانشناسی روز
قدمت حقیقی دوران حضرت ابراهیم ( ع ) و
بابل اساطیری به حدود ۸۰۰۰ سال قبل میلاد میرسد
" ابراهیم" از واژه یِ " برَهما، براهما، برَهمَن" برگرفته شده است. " برَهمَن" ها پیشوایان آیین برهمایی بودند. این را به آسانی می توانید از ویژگی هایِ آیین برهمایی بویژه آزمایشهایِ ایزدی دریافت. در خوش بینانه ترین باور تنها یک وام گیری رُخ داده است.
سوره ابراهیم در مکه نازل شده و ۵۲ آیه دارد. ممکن است آیه های ۲۸ و ۲۹ آن در مورد کشته شدگان بدر در مدینه نازل شده باشد. این سوره به دلیل بیان مطالبی دربارهٔ ابراهیم سوره ابراهیم نامیده شده و مانند سوره های قبلش یونس، هود، یوسف با «الر» آغاز شده است. اولین آیه این سوره ها دربارهٔ اوصاف قرآن است. سوره ابراهیم دارای هفت واحد موضوعی ( رکوع ) است.
... [مشاهده متن کامل]
سوره ابراهیم که پس از سوره رعد و قبل از سوره حجر قرار گرفته است، دارای مشابهت ها و همبستگی های مشهوری با سوره حجر است که در دیدگاه زوجیت سوره ها زوج سوره ابراهیم می باشد. از جمله این همبستگی ها می توان به این موارد اشاره کرد:
- پایان سوره ابراهیم با وصف قرآن و آغاز سوره حجر با همین وصف
- در هر دو سوره به اصل رسالت از طرف خدا و مخالفت با آن و تحقق سنت الهی در اقوام گذشته پرداخته شده است با این تفاوت که در سوره حجر تفصیل بیشتری دارد
- در هر دو سوره از ابراهیم در چندین آیه یاد شده است
- در سوره ابراهیم به اغوای شیطان اشاره شده است و در سوره حجر به علت یابی آن پرداخته و در این باره بیانی تفصیل گونه دارد
سوره ابراهیم جزء پنج سوره الراءات ( سوره هایی که با الر آغاز می شوند ) یعنی یونس، هود، یوسف، ابراهیم و حجر است و در ترتیب مصحف رایج و ترتیب تلاوت پشت سرهم آمده اند جز این که سوره رعد که با المر آغاز می شود بعد از یوسف و قبل از ابراهیم در میان آن ها قرار گرفته است. سیوطی به نقل از برخی علمای گذشته «الراءات» را بساتین القرآن نامیده است. این سوره در دسته بندی الهام گرفته از حدیثی از محمد که قرآن را به چهار قسم سبع طوال، مثانی، مئین، و مفصل تقسیم می کند در شمار سوره های مثانی محسوب شده است. در این سوره به شکستن بت ها توسط ابراهیم، یکتاپرستی، معاد، اقوام بنی اسرائیل و عاد و ثمود نیز اشاره شده است.
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/094893.webp)
![ابراهیم](//img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/031436.webp)
... [مشاهده متن کامل]
سوره ابراهیم که پس از سوره رعد و قبل از سوره حجر قرار گرفته است، دارای مشابهت ها و همبستگی های مشهوری با سوره حجر است که در دیدگاه زوجیت سوره ها زوج سوره ابراهیم می باشد. از جمله این همبستگی ها می توان به این موارد اشاره کرد:
- پایان سوره ابراهیم با وصف قرآن و آغاز سوره حجر با همین وصف
- در هر دو سوره به اصل رسالت از طرف خدا و مخالفت با آن و تحقق سنت الهی در اقوام گذشته پرداخته شده است با این تفاوت که در سوره حجر تفصیل بیشتری دارد
- در هر دو سوره از ابراهیم در چندین آیه یاد شده است
- در سوره ابراهیم به اغوای شیطان اشاره شده است و در سوره حجر به علت یابی آن پرداخته و در این باره بیانی تفصیل گونه دارد
سوره ابراهیم جزء پنج سوره الراءات ( سوره هایی که با الر آغاز می شوند ) یعنی یونس، هود، یوسف، ابراهیم و حجر است و در ترتیب مصحف رایج و ترتیب تلاوت پشت سرهم آمده اند جز این که سوره رعد که با المر آغاز می شود بعد از یوسف و قبل از ابراهیم در میان آن ها قرار گرفته است. سیوطی به نقل از برخی علمای گذشته «الراءات» را بساتین القرآن نامیده است. این سوره در دسته بندی الهام گرفته از حدیثی از محمد که قرآن را به چهار قسم سبع طوال، مثانی، مئین، و مفصل تقسیم می کند در شمار سوره های مثانی محسوب شده است. در این سوره به شکستن بت ها توسط ابراهیم، یکتاپرستی، معاد، اقوام بنی اسرائیل و عاد و ثمود نیز اشاره شده است.
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/094893.webp)
![ابراهیم](http://img.abadis.ir/comments/words/ابراهیم/031436.webp)
أبو البَراهِین المُحکَم
أبو البراهین من ربّ العالمین
نسب حضرت ابراهیم ( ع ) تا نوح ( ع ) به ترتیب :
تارَخ Terah
ناخورا Nahor
اَشروغ Serug
اَرعو Reu
فالِغ Peleg
عابِر Eber
شالَخ Shalah
اَرفَخشاد Arphaxshad
سام Shem
و نوح ( ع ) Noah
میباشد : )
تارَخ Terah
ناخورا Nahor
اَشروغ Serug
اَرعو Reu
فالِغ Peleg
عابِر Eber
شالَخ Shalah
اَرفَخشاد Arphaxshad
سام Shem
و نوح ( ع ) Noah
میباشد : )
پدر خلق بسیار
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
... [مشاهده متن کامل]
13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس
ابراهیم =آبرام
ا برا م
ا=مخفف آقا
برا =برادر
م=مه=من
ابرام =اقابرادر من
چون ساره زن حضرت ابراهیم خواهرش بوده به او گفته آقا برادر من آبرام =ابراهیم
ا برا م
ا=مخفف آقا
برا =برادر
م=مه=من
ابرام =اقابرادر من
چون ساره زن حضرت ابراهیم خواهرش بوده به او گفته آقا برادر من آبرام =ابراهیم
چرا لقمه را دور سرتان میچرخانید
ابراهیم یک اسم ایرانی کوردی و لری است
در کوردی به برادر بزرگ میگن آبرام که انگلیسی هم میگن آبرام و لری چون همسر اب راهیم خواهر خودش بوده این اسم را زن خودش که خواهرش بوده بهش گفته آبرام
یا ابراهیم یعنی برادر بزرگ وسلام
ابراهیم یک اسم ایرانی کوردی و لری است
در کوردی به برادر بزرگ میگن آبرام که انگلیسی هم میگن آبرام و لری چون همسر اب راهیم خواهر خودش بوده این اسم را زن خودش که خواهرش بوده بهش گفته آبرام
یا ابراهیم یعنی برادر بزرگ وسلام
والا پدر
می ترسم از آینده این مملکت که قومی ( هر قومی ) خودشون رو بالاتر از دیگران می دونن. ریشه همه این دعواها در این کشور دوست داشتنی عدم احقاق حق قومیت ها و عدم تساوی حقوقی بین اونهاست
اینکه آقای Ali dodangeh گفت کلمه ایران از صد سال پیش بکار برده میشه نشان از کم اطلاعی ایشون هست . درست
ولی کامنت رضا و محسن هم ( که فکر میکنم هر دو یک نفر هست ) حاوی جملات نفرت پراکنی هست همه پان ها مردود هستند و و افراد با این تفکر جاهل!
... [مشاهده متن کامل]
نژاد پرستی بی معنی است
همه انسانیم همین!
در جایی خوندم شخصی لاتین تبار همیشه به لاتین بودن خود افتخار میکرده و به قولی پان لاتین دو آتیشه بوده رفته آزمایش دی ان ای داده فهمیده فقط 30 درصد ( عدد شاید درست نباشه یادم رفته! ) لاتین هست و بقیه دی ان ایش چند نژاد مختلف دیگه ) ) ) :
ولی کامنت رضا و محسن هم ( که فکر میکنم هر دو یک نفر هست ) حاوی جملات نفرت پراکنی هست همه پان ها مردود هستند و و افراد با این تفکر جاهل!
... [مشاهده متن کامل]
نژاد پرستی بی معنی است
همه انسانیم همین!
در جایی خوندم شخصی لاتین تبار همیشه به لاتین بودن خود افتخار میکرده و به قولی پان لاتین دو آتیشه بوده رفته آزمایش دی ان ای داده فهمیده فقط 30 درصد ( عدد شاید درست نباشه یادم رفته! ) لاتین هست و بقیه دی ان ایش چند نژاد مختلف دیگه ) ) ) :
ابراهیم یا ابراهام، آمیزه ای از واژه های� آب راه � است و به معنی آب جاری، آب روان، آبراهه و رود میباشد. منطقه زندگی ابراهیم که در میان رودان یا بین االنهرین ( دجله و فرات ) است میتواند نشانه ای از اهمیت آب و رود باشد و عموی ابراهیم هم که در قران از او به اب یا پدر ابراهیم یاد شده نامش آذر است که نامی ایرانی است. در اصل معنی� راه � یعنی رها و آزاد، البته� آب� را اگر پدر و زمین را مادر هم بنامیم میتوان گفت که واژه� اب� در عربی که به معنی پدر است ریشه فارسی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
نکته دیگر اینکه واژه �عربی� خود میتواند از � ارابه� گرفته شده که در معنی کوچ و کوچنده و کوچرو می باشد و از آنجا که در بیش از دوهزار سال پیش هنوز بسیاری از مردمان زندگی یکجانشینی نداشتند در بین ساکنان شهرها و امپراتوری ایران، به این قبایلِ کوچرو که در جنوب ایران تا دریای سرخ جابجا میشدند �اَرَب� گفته می شده است.
همچنین پیامبر اسلام هم که از نسل ابراهیم است و از قبیله قریش، نژادی، ایرانی دارند و از خاندان کوروش بزرگ می باشند و قریش تغییر یافته کوروش است. قابل ذکر اینکه پس از شکست کوروش از اسکندر مقدونی، خاندان کوروش هم به ناچار برای داشتن امنیت زندگی یکجانشینی را رها کردند و خداوند به این موضوع در سوره قریش اشاره کرده است. که چگونه آنان را در پناه خانه خدا امنیت و روزیشان داد. پژوهشی در این زمینه انجام شده است که همچنان در جنوب فارس گروهی زندگی میکنند که از بازماندگان کوروش هستند و قریشی هستند و سوره �قریش� که در آن کوچرو بودن خاندان قریش را در فصل تابستان و زمستان یادآور می شود گواهی بر این موضوع دانسته است.
... [مشاهده متن کامل]
نکته دیگر اینکه واژه �عربی� خود میتواند از � ارابه� گرفته شده که در معنی کوچ و کوچنده و کوچرو می باشد و از آنجا که در بیش از دوهزار سال پیش هنوز بسیاری از مردمان زندگی یکجانشینی نداشتند در بین ساکنان شهرها و امپراتوری ایران، به این قبایلِ کوچرو که در جنوب ایران تا دریای سرخ جابجا میشدند �اَرَب� گفته می شده است.
همچنین پیامبر اسلام هم که از نسل ابراهیم است و از قبیله قریش، نژادی، ایرانی دارند و از خاندان کوروش بزرگ می باشند و قریش تغییر یافته کوروش است. قابل ذکر اینکه پس از شکست کوروش از اسکندر مقدونی، خاندان کوروش هم به ناچار برای داشتن امنیت زندگی یکجانشینی را رها کردند و خداوند به این موضوع در سوره قریش اشاره کرده است. که چگونه آنان را در پناه خانه خدا امنیت و روزیشان داد. پژوهشی در این زمینه انجام شده است که همچنان در جنوب فارس گروهی زندگی میکنند که از بازماندگان کوروش هستند و قریشی هستند و سوره �قریش� که در آن کوچرو بودن خاندان قریش را در فصل تابستان و زمستان یادآور می شود گواهی بر این موضوع دانسته است.
شخصی به نام Ali dodangeh آمده و گفته که نام ایران فقط ۱۰۰ سال که برده میشه!
و البته دیدگاه شما همان پانتورکیسم است!
خوبه نگفتی که منطقه ی آذربایجان ترک زبان بوده! چون خودتون هم بهتر میدونید که زبان ترکی وارد منطقه ی آذربایجان شده و در گذشته نبوده!
... [مشاهده متن کامل]
اما نام ایران نبوده؟ دوست عزیز، گویا شما تاکنون هیچ کتاب تاریخی نخوانده اید! نظامی گنجه ای، شاعری که آرامگاهش در گنجه ی ج. آذربایجان است، آنجایی که در سروده هایش ملیت و میهن ایرانی اش را میسراید منظورش چیست؟ منظورش اردوغان و علی اف است؟؟؟
همه جان تن است و ایران دل !!
البته برای پانتورک ها بسیار دردناک است که نظامی گنجه ای هیچ شعری در ستایش آنها ندارد!!!!!!!
چطور نظامی گنجوی ایران را میشناسد ولی تو میگویی نام ایران فقط ۱۰۰ است که ایجاد شده؟؟؟!!!!
فردوسی بارها نام ایران و میهن ایران و شاهان ایران را در شاهنامه آورده است!!
در سنگ نوشتهای ساسانی و هخامنشی نیز نام ایران به صورت "آریان" آمده است یعنی سرزمین ایرانی ها!!!
دوست عزیز کتاب بخوان! کتااااااااب!
آذربایجان یا بهتر بگویم آذربادگان ، آتورپادگان، نامی ایرانی و فارسی است. متعلق به ایران است. فرزند ایران است.
۲ فدراسیون روسیه ایرانی تبار هستند ، اوستیای شمالی و اوستیای جنوبی.
مردمان اوستیا بازماندگان اقوام گذشته ی ایران هستند و به خودشان ایرستانی میگویند! ایرستان یعنی سرزمین ایرها!
ایرستان = ایر ستان دقیقا همان معنای ایران=ایر ان را میدهد. از ۲۵۰۰ سال پیش تا کنون.
دوست عزیز آذری، تو از آسیای میانه آمده ای و نه از شمال خزر! اگر از این دو منطقه آمده باشی پس آذری نیستی چون آذربایجان مانند سایر مناطق ایران سر جایش بوده!
برای درک بهتر برو و سخنرانی های استاد شهریار را گوش بده درباره ی آذربایجان ، و قضاوت کن که شهریار راست میگوید یا اردوغان و پانتورکیسم!
قضاوت با تو
و البته دیدگاه شما همان پانتورکیسم است!
خوبه نگفتی که منطقه ی آذربایجان ترک زبان بوده! چون خودتون هم بهتر میدونید که زبان ترکی وارد منطقه ی آذربایجان شده و در گذشته نبوده!
... [مشاهده متن کامل]
اما نام ایران نبوده؟ دوست عزیز، گویا شما تاکنون هیچ کتاب تاریخی نخوانده اید! نظامی گنجه ای، شاعری که آرامگاهش در گنجه ی ج. آذربایجان است، آنجایی که در سروده هایش ملیت و میهن ایرانی اش را میسراید منظورش چیست؟ منظورش اردوغان و علی اف است؟؟؟
همه جان تن است و ایران دل !!
البته برای پانتورک ها بسیار دردناک است که نظامی گنجه ای هیچ شعری در ستایش آنها ندارد!!!!!!!
چطور نظامی گنجوی ایران را میشناسد ولی تو میگویی نام ایران فقط ۱۰۰ است که ایجاد شده؟؟؟!!!!
فردوسی بارها نام ایران و میهن ایران و شاهان ایران را در شاهنامه آورده است!!
در سنگ نوشتهای ساسانی و هخامنشی نیز نام ایران به صورت "آریان" آمده است یعنی سرزمین ایرانی ها!!!
دوست عزیز کتاب بخوان! کتااااااااب!
آذربایجان یا بهتر بگویم آذربادگان ، آتورپادگان، نامی ایرانی و فارسی است. متعلق به ایران است. فرزند ایران است.
۲ فدراسیون روسیه ایرانی تبار هستند ، اوستیای شمالی و اوستیای جنوبی.
مردمان اوستیا بازماندگان اقوام گذشته ی ایران هستند و به خودشان ایرستانی میگویند! ایرستان یعنی سرزمین ایرها!
ایرستان = ایر ستان دقیقا همان معنای ایران=ایر ان را میدهد. از ۲۵۰۰ سال پیش تا کنون.
دوست عزیز آذری، تو از آسیای میانه آمده ای و نه از شمال خزر! اگر از این دو منطقه آمده باشی پس آذری نیستی چون آذربایجان مانند سایر مناطق ایران سر جایش بوده!
برای درک بهتر برو و سخنرانی های استاد شهریار را گوش بده درباره ی آذربایجان ، و قضاوت کن که شهریار راست میگوید یا اردوغان و پانتورکیسم!
قضاوت با تو
کلمه "ابراهیم" کلمه ای کاملا عربی.
عالمان غرب به شروع حیات انسان از آفریقا اتفاق نظر دارند.
و لغوییون هم به سامی بودن مناطق سودان و عربستان جنوبی و عربستان شمالی در آلافْ سال قبل اتفاق نظر دارند و به آن لغة اولین انسان ها اسم میدهند.
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاح نادر "پروسامی" به لغة حضرت آدم ( ع ) نسبت داده میشود.
که لغة تمامی انسان ها در آن ریشه دارد.
و تمام کلماتی که در عربی و عبری وجود دارد و ادعای دری ( فارسی ) ، بهلوی و سانسکریت نسبت داده میشوند، تماما سامی هستند.
آیه قرآن هم شاهد بر این قضیه است:
**انا انزلنا قرآنا عربیا لعلکم تعقلون**
قرآنی عربی نازل شده است. هم فی القواعد و هم فی الکلمات.
ابراهیم هم از عرق و عنصر ایرانی نیست. لِاَنَّ کلمه "ایران" صد سال است استفاده میشود.
مثلا حتی در زمان اعراب هم از این کلمه استفاده نشده. مثلا در نهج البلاغه حتی یک دفعه هم اسم ایران نیامده ولی 14 دفعه اسم آذربایجان هست.
و قلمرو فارسیان در آن موقع تا محل به دنیا اومدن ابراهیم نبوده.
حتی اگر هم بوده باشه نمیشه به کسی که تو آذربایجان به دنیا میاد بگیم "اون فارسیه" ( همون طور که گفتم ایرانی وجود نداشت. )
کلمه ایران در اشعار فردوسی به مکانی در افغانستان گفته میشده است.
عالمان غرب به شروع حیات انسان از آفریقا اتفاق نظر دارند.
و لغوییون هم به سامی بودن مناطق سودان و عربستان جنوبی و عربستان شمالی در آلافْ سال قبل اتفاق نظر دارند و به آن لغة اولین انسان ها اسم میدهند.
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاح نادر "پروسامی" به لغة حضرت آدم ( ع ) نسبت داده میشود.
که لغة تمامی انسان ها در آن ریشه دارد.
و تمام کلماتی که در عربی و عبری وجود دارد و ادعای دری ( فارسی ) ، بهلوی و سانسکریت نسبت داده میشوند، تماما سامی هستند.
آیه قرآن هم شاهد بر این قضیه است:
**انا انزلنا قرآنا عربیا لعلکم تعقلون**
قرآنی عربی نازل شده است. هم فی القواعد و هم فی الکلمات.
ابراهیم هم از عرق و عنصر ایرانی نیست. لِاَنَّ کلمه "ایران" صد سال است استفاده میشود.
مثلا حتی در زمان اعراب هم از این کلمه استفاده نشده. مثلا در نهج البلاغه حتی یک دفعه هم اسم ایران نیامده ولی 14 دفعه اسم آذربایجان هست.
و قلمرو فارسیان در آن موقع تا محل به دنیا اومدن ابراهیم نبوده.
حتی اگر هم بوده باشه نمیشه به کسی که تو آذربایجان به دنیا میاد بگیم "اون فارسیه" ( همون طور که گفتم ایرانی وجود نداشت. )
کلمه ایران در اشعار فردوسی به مکانی در افغانستان گفته میشده است.
ابراهیم عربی شده پرهام است، پر بهدمعنای پدر و هام یعنی همه. روی هم رفته ابراهیم یا پرهام به معنی پدر همه است
ابرام ( اب رام ) کلماتی که رام دارنند. تورکی هستند. مثل رام شیر. رام هرمز. رامسر. رامبد. رامتین. رامین. رام. آرام. بایرام. پارام. پارام پارچا. شهرام. مهرام. بهرام. آیرام ( آیراملو ) رامیان. . . .
ابراهیم : واژه ی آبا به عربی وارد شده و به اب و ابو بدل شده و از زبان عربی به عبری رفته و به ابه ( abh ) بدل شده و در اول واژه ی ابراهیم آمده است . شکل عبری ابراهیم ابه راهم abh - raham بوده است . واژه راهم در عربی همان رحیم است. ابراهیم یعنی پدر مهربان.
ابراهیم یعنی آبراه خروشان به اسم ایران هم شبیه
ابراهیم =1پدر عالی مقام ( دوست خدا )
2 بزرگ و پیشوای دین ( برهان قاطع )
3معرب شده ی پرهام به معنی ( فرشته خوبی )
4دارای هفت حروف هریکی ( پله ای تا آسمان هفتم )
2 بزرگ و پیشوای دین ( برهان قاطع )
3معرب شده ی پرهام به معنی ( فرشته خوبی )
4دارای هفت حروف هریکی ( پله ای تا آسمان هفتم )
در عبری - پدر خیلی از مردم
ابراهیم : پدرعالی مقام . پدرجماعت بسیار
خلاصه پرسش
آیا پیامبر اسلام ( ص ) از نژاد ایرانی بود؟!
پرسش
آیا این مطلب صحیح است: �پیامبر ( ص ) ما در اصل ایرانی است. دلیل: قبیله قریش که پیامبر ( ص ) از این قبیله بوده اند در اصل خود به حضرت اسماعیل ( ع ) فرزند حضرت ابراهیم ( ع ) برمی گردد. این را همه می دانیم که حضرت ابراهیم ( ع ) در بین النهرین زندگی می کردند و بین النهرین در آن زمان درست وسط ایران؛ یعنی تیسفون بوده است. زمانی که بابِل پایتخت ایران بوده، اسم حضرت ابراهیم �براهیم� بوده که ایرانی است و پس از هجرت به فلسطین به زبان عبری شد ابراهیم و حضرت اسماعیل و اسحاق اسمشان عبری است. حضرت ابراهیم دو زن داشتند به نام های سارا که نماد اسم فارسی است ( دارا و سارا ) و بانوی دیگر ایشان آناهیتا بوده است�.
... [مشاهده متن کامل]
پاسخ اجمالی
با توجه به نکات زیر، می توان به پاسخ رسید:
1. بر اساس منابع جغرافیایی، به منطقه خاصی از سرزمین فعلی عراق و یا به کل آن سرزمین، �بابل� می گفتند. [1] بعدها به مجموعه سرزمین های عراق، فارس، جبال ( مناطق کوهستانی شمال عراق ) ، خراسان و . . . ، �ایران شهر� گفته می شد. [2] یاقوت حموی ذیل نام �ایران� می گوید که مقصود از ایران شهر، همان ایران است. [3]
2. حضرت ابراهیم ( ع ) اهل سرزمین �بابِل� بود[4] و زبان گفت وگوی دوره حضرتشان در منطقه �بابل� زبان عربی نبود و بر همین اساس، نمی توان ایشان را از نژاد اصیل عرب دانست.
3. هنگامی که ابراهیم ( ع ) به فرمان خدا، همسر و فرزندش را در بیابان حجاز رها کرد، اسماعیل ( ع ) در کنار طایفه �جُرهُم� در اطراف مکه ساکن شد و با آنان ارتباط خویشی برقرار کرد. [5]
4. در راستای بند قبلی، اعراب قبل از اسلام را به دو دسته تقسیم می کردند:
الف. قحطانیان؛ فرزندان �یَعرُب بن قَحطان� که �عرب عاربه�و یا ( نژاد اصیل عرب ) نامیده می شدند. [6]
ب. عدنانیان؛ فرزندان �اسماعیل بن ابراهیم ( ع ) � که نتیجه ازدواج حضرتشان با طایفه جرهم بوده[7] و طوایف فراوانی از آنان پدید آمد که معروف ترین آنها همان �قریش� است که پیامبر گرامی اسلام ( ص ) نیز از آن قبیله بوده است. به آنها �عرب مستعربه� گفته می شد. [8] آنان از نژاد عرب اصیل نبوده، بلکه بعدها به دلیل همجواری با اعراب با این زبان گفت وگو می کردند.
5. عرب بودن به دو معنا است: الف. با زبان عربی گفت وگو کردن؛ ب. نژاد عربی داشتن.
با توجه به مطالب فوق باید گفت:
پیامبر اکرم ( ص ) از این جهت که به زبان عربی، سخن می گفت، عرب به شمار می آمد، ولی چون نسل ایشان به پیامبری غیر عربی می رسید که در منطقه �بابل� زندگی می کرد، و بعدها بخشی از �ایران� شد، با اندکی تسامح می توان پیامبر اسلام ( ص ) را دارای نژاد ایرانی دانست.
[1]. مؤلف مجهول، حدود العالم من المشرق الى المغرب، ص 160، قاهره، الدار الثقافیه للنشر، 1423ق؛ قزوینى، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 363، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش؛ حافظ ابرو، شهاب الدین عبد الله خوافى، جفرافیاى حافظ ابرو، ج 2، ص 74، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1375ش.
[2]. یاقوت حموى، بغدادى، معجم البلدان، ج 1، ص 289، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بغدادى، صفى الدین عبد المؤمن بن عبد الحق، مراصد الاطلاع على اسماء الامکنة و البقاع، ج 1، ص 136، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق؛ البکرى، ابو عبید، المسالک و الممالک، ج 1، ص 496، بی جا، دار الغرب الاسلامى، 1992م.
[3]. معجم البلدان، ج 1، ص 289.
[4]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 140، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
[5]. ر. ک: قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 61، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 193 و ج 2، ص 184؛ المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 60، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی تا.
[6]. خیر الدین زِرِکلى، محمود بن محمد، الأعلام ( قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین ) ، ج 8، ص 192، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[7]. الأعلام، ج 1، ص 307 و ج 3، ص 28؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 121.
[8]. البدایة و النهایة، ج 1، ص 121؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر ( تاریخ ابن خلدون ) ، ج 2، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
آیات مرتبط
سوره النحل ( 103 ) : وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ۗ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ
سوره الشعراء ( 198 ) : وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَىٰ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ
سوره فصلت ( 44 ) : وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ
آیا پیامبر اسلام ( ص ) از نژاد ایرانی بود؟!
پرسش
آیا این مطلب صحیح است: �پیامبر ( ص ) ما در اصل ایرانی است. دلیل: قبیله قریش که پیامبر ( ص ) از این قبیله بوده اند در اصل خود به حضرت اسماعیل ( ع ) فرزند حضرت ابراهیم ( ع ) برمی گردد. این را همه می دانیم که حضرت ابراهیم ( ع ) در بین النهرین زندگی می کردند و بین النهرین در آن زمان درست وسط ایران؛ یعنی تیسفون بوده است. زمانی که بابِل پایتخت ایران بوده، اسم حضرت ابراهیم �براهیم� بوده که ایرانی است و پس از هجرت به فلسطین به زبان عبری شد ابراهیم و حضرت اسماعیل و اسحاق اسمشان عبری است. حضرت ابراهیم دو زن داشتند به نام های سارا که نماد اسم فارسی است ( دارا و سارا ) و بانوی دیگر ایشان آناهیتا بوده است�.
... [مشاهده متن کامل]
پاسخ اجمالی
با توجه به نکات زیر، می توان به پاسخ رسید:
1. بر اساس منابع جغرافیایی، به منطقه خاصی از سرزمین فعلی عراق و یا به کل آن سرزمین، �بابل� می گفتند. [1] بعدها به مجموعه سرزمین های عراق، فارس، جبال ( مناطق کوهستانی شمال عراق ) ، خراسان و . . . ، �ایران شهر� گفته می شد. [2] یاقوت حموی ذیل نام �ایران� می گوید که مقصود از ایران شهر، همان ایران است. [3]
2. حضرت ابراهیم ( ع ) اهل سرزمین �بابِل� بود[4] و زبان گفت وگوی دوره حضرتشان در منطقه �بابل� زبان عربی نبود و بر همین اساس، نمی توان ایشان را از نژاد اصیل عرب دانست.
3. هنگامی که ابراهیم ( ع ) به فرمان خدا، همسر و فرزندش را در بیابان حجاز رها کرد، اسماعیل ( ع ) در کنار طایفه �جُرهُم� در اطراف مکه ساکن شد و با آنان ارتباط خویشی برقرار کرد. [5]
4. در راستای بند قبلی، اعراب قبل از اسلام را به دو دسته تقسیم می کردند:
الف. قحطانیان؛ فرزندان �یَعرُب بن قَحطان� که �عرب عاربه�و یا ( نژاد اصیل عرب ) نامیده می شدند. [6]
ب. عدنانیان؛ فرزندان �اسماعیل بن ابراهیم ( ع ) � که نتیجه ازدواج حضرتشان با طایفه جرهم بوده[7] و طوایف فراوانی از آنان پدید آمد که معروف ترین آنها همان �قریش� است که پیامبر گرامی اسلام ( ص ) نیز از آن قبیله بوده است. به آنها �عرب مستعربه� گفته می شد. [8] آنان از نژاد عرب اصیل نبوده، بلکه بعدها به دلیل همجواری با اعراب با این زبان گفت وگو می کردند.
5. عرب بودن به دو معنا است: الف. با زبان عربی گفت وگو کردن؛ ب. نژاد عربی داشتن.
با توجه به مطالب فوق باید گفت:
پیامبر اکرم ( ص ) از این جهت که به زبان عربی، سخن می گفت، عرب به شمار می آمد، ولی چون نسل ایشان به پیامبری غیر عربی می رسید که در منطقه �بابل� زندگی می کرد، و بعدها بخشی از �ایران� شد، با اندکی تسامح می توان پیامبر اسلام ( ص ) را دارای نژاد ایرانی دانست.
[1]. مؤلف مجهول، حدود العالم من المشرق الى المغرب، ص 160، قاهره، الدار الثقافیه للنشر، 1423ق؛ قزوینى، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 363، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش؛ حافظ ابرو، شهاب الدین عبد الله خوافى، جفرافیاى حافظ ابرو، ج 2، ص 74، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1375ش.
[2]. یاقوت حموى، بغدادى، معجم البلدان، ج 1، ص 289، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ بغدادى، صفى الدین عبد المؤمن بن عبد الحق، مراصد الاطلاع على اسماء الامکنة و البقاع، ج 1، ص 136، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق؛ البکرى، ابو عبید، المسالک و الممالک، ج 1، ص 496، بی جا، دار الغرب الاسلامى، 1992م.
[3]. معجم البلدان، ج 1، ص 289.
[4]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 140، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
[5]. ر. ک: قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 61، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 193 و ج 2، ص 184؛ المقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 60، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی تا.
[6]. خیر الدین زِرِکلى، محمود بن محمد، الأعلام ( قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین ) ، ج 8، ص 192، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[7]. الأعلام، ج 1، ص 307 و ج 3، ص 28؛ البدایة و النهایة، ج 1، ص 121.
[8]. البدایة و النهایة، ج 1، ص 121؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر ( تاریخ ابن خلدون ) ، ج 2، ص 18، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
آیات مرتبط
سوره النحل ( 103 ) : وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ۗ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ
سوره الشعراء ( 198 ) : وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَىٰ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ
سوره فصلت ( 44 ) : وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ
معنی ابراهیم: چهاردهمین سورۀ قرآن کریم، پدر عالی، �در اعلام� یکی از پیامبران اولوالعزم و نام فرزند حضرت محمد �ص� که در کودکی وفات یافت.
در زبان لری بختیاری به صورت زیر
براهیم - برام - برایم -
براهیم - برام - برایم -
حضرت ابراهیم ملقب به خلیل به معنی دوست داشتنی ومهربان
ابراهیم=اب را=هیم=پدر جان آسمانی
اب=پدر
را=روح آسمانی
هیم=آن مرد
اب=پدر
را=روح آسمانی
هیم=آن مرد
اسم بین المللی که تو همه ادیان الهی دارای احترام و اصالت هست.
اصیل ترین نام در تمام قوم ها ادیان, پدر ادیان الهی نام پسر خودم
به معنی پابرجا واستوار
پیامبرخداوندمتعال،
حبیب ، دوست، ولی، یاروخلیل خدا. . .
بهترین اسمی که برای پسرم گذاشتم، ابراهیم،
حبیب ، دوست، ولی، یاروخلیل خدا. . .
بهترین اسمی که برای پسرم گذاشتم، ابراهیم،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)