ابدان

/~AbdAn/

    canteen
    bladder
    vesica
    veslca

مترادف ها

bladder (اسم)
بادکنک، کیسه، مثانه، ابدان، کمیزدان، پیشاب دان

tank (اسم)
بشکه، ابدان، مخزن، تانک، حوض، باک

پیشنهاد کاربران

ابدان =جمع عربی بدن می باشد
کاربردهای دیگری هم دارد
بَدن - أبدان؛ با واژه فارسی آب دان یا آب دار یا. . . هیچ ارتباطی ندارد.
با "عَبدان" ( دو عبد ) اشتباه نگیرید.
وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فیها خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْها صَوافَّ
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
الروحُ یُمکِن لها أن تمتلک عدّة أرواح فی نفس المکان والزمان أو فی عدّة أماکن وأزمنة فی نفس الوقت وبدون حدود أو قیود.
ولهذا فرضیة "الجّد" فی السفر فی الزمان الماضی والحاضر لاینقض وجودها وإمکانها ولایفنده العقل والمنطق السلیم أو العلم.
فاشرب ما وضّحتُ مِن الکلام الصواب.

در حقوق به معنی اعمال
حوض
سلیم
أبدان: جمع مکیر بدن به معنی تن ها
دودمان
آبدان رو شسته : حوض پاک و پاکیزه ( وانِ حمام پاکیزه )
گرد آن آبدان رو شسته
سوسن و نرگس و سمن رسته
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 578 )

بپرس