cold coffee
در پارسی میانه وَشًک می گفتند.
بوزه
ارزن زرین. [ اَ زَ ن ِ زَرْ ری ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جرعه شراب است. ( برهان ) . || حبابی که بر روی شراب بهم رسد. ( برهان ) . حباب خُرد که از تیزی شراب در شراب افتد هنگام ریختن می در پیاله. ( مؤید الفضلاء ) . || کوکب. ستاره. ( برهان ) . || شراره آتش. ( برهان ) . || جرعه می زعفرانی. ( مؤید الفضلاء ) . || عرقی که بر پشت خم برآید :
... [مشاهده متن کامل]
گاو سفالین که آب لاله ترخورد
ارزن زرینش از مسام برآمد.
خاقانی.
در پهلوی " وشگ " برابر نسک فرهنگ کوچک پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.