برقرار
کُردی: آوا āwā ، آوای āwāy
هست مترادف است می باشد و ماضی بعید آن بود می باشد . هست رامی توان بمعنی مطلق وجود که حالت های تولد، ایجاد، موجودیت، وبطورکلی جریانی ازحیات درآن جریان دارد ویاتبلورحیات وزندگی معنی کرد . واژه آباد که ازمشتقات
... [مشاهده متن کامل] واژه بودن وهم معنی با هست وهستن می باشد درطی زمان بشکل پسوندی بدنبال اسامی وصفات برای مراکزجمعیتی درآمده است . این کاربری درمقاطعی برای واژه هست نیز کاربری داشته ونمونه های آن درکتاب تاریخ قم درموارد متعددی وجوددارد که بصورت پیشوند وقبل ازاسامی خاص درمورد نام مراکزجمعیتی ونامیدن آنها بکاررفته است مانند ( هست اولاد . . . یا هست عبدالله ) . بنظر می رسد درخصوص تفاوت معنایی واژه هست وآباد به نکته ظریفی بایدتوجه کردوآن تفاوت دربنیان چنین روستاهایی می باشد وازشرایط تاریخی ایران برای کاربری این این دواژه ومنسوخ شدن واژه هست حکایت می کند . بنظرمی رسد واژه هست درخصوص روستاهایی بکار می رفته که نوبنیان بوده وقبلا سابقه ایجاد وبهره برداری نداشته است . ولی واژه اباد که متضاد آن ویران است درخصوص روستاهایی بکارمی رفته که ازقبل سابقه بهربرداری وسکونت داشته ولی بدلایل تاریخی دچارویرانی شده وسپس ازنواحیا وموردبهره برداری قرارگرفته است . وچون تکرار ویرانی وازنوآبادشدن درتاریخ ایران امری رایج می باشد وسراسرتاریخ ایران را نهب وغارت وویرانی تشکیل میدهد ، لزومی برای بنیان واحداقتصادی ویا اجتماعی جدید وازآغازنبوده بلکه مردمان برای بهره برداری سابقه وتجربه مردمان ماقبل خودرا مورد توجه قرارداده وازتجربه آنها وچه بسا ازمانده های آنها استفاده کرده وباانتخاب گزینه آباد کردن ویرانه ها به سراغ چنین مراکزی رفته اند وبدین جهت بتدریج به جهت عدم ضرورت ونداشتن اولویت انتخاب وتجربه ایجاد واحد نوبنیان واژه هست منسوخ شده است
آباد برآمده از آپات پهلوی و از اوستایی پا به معنی نگاهبانی و نگاهداری است که همچنان در پاییدن برجاست،
که در فارسی دری اسدآباد نیز واژه بوپا ( بپا ) یعنی مواظبت کردن برابر نگاهبانی شده آپادانا و آبادان به معنی جای نگاهبانی شده است! در اینجا
... [مشاهده متن کامل]
"انا"پسوند مکان داده است آپاد به آباد جهتِ آبادی و یکجا نشینی در مجاز تغییر معنی داده است
هوشنگ
- نخستین دادگر
آباد" برآمده از آپات" پهلوی و از اوستایی" پا" به معنی نگاهبانی و نگاهداری"است که همچنان در پاییدن" برجاست،
که در فارسی دری اسدآباد نیز واژه بوپا ( بپا ) یعنی مواظبت کردن� برابر "نگاهبانی شده"!
... [مشاهده متن کامل]
�"آپادانا" و "آبادان" به معنی� جای نگاهبانی شده" است!� در اینجا " آن" آنا" پسوند مکان داده است آپاد به آباد جهتِ آبادی و یکجا نشینی تغییر معنی داده است
هوشنگِ معروف� به "پیشداد" است
پیشداد یعنی نخستین دادگر
از "داد" واژه "بُنداد/بنیاد" درست شده است
بیرونی می نویسد: "سبب دوم آن است که دِهوفَذیه ( دِه اَپاتیه ) که حفظ دنیا. . . است و فرمانروایی در آن، و دِهقَنه ( دهگانی ) که به معنی عمارت دنیا. . . است. . . از هوشنگ صادر شد "
منبع : ( آثارالباقیه )
از واژهء "داد" با دگرگونیِ "د" به "ی" و افزودن "وَر" اوستایی به معنی "پناه دادن"، واژه "دایوار/دیوار" برآمد! در خراسان، همچنان "دای" به چم "دیوار" به کار می رود!
منبع: داستان ایران – استاد فریدون جنیدی
"داد=دیوار" انگیزه پدیداری و ستایش"داد"گری شد و "بی داد یعنی ( =گذر از دیوار )
کار "داد"گاه� شناخت مرز دیوارها ( مالکیت ) است!
کوتاه سخن، در هنگام هوشنگ ( دوران خانه سازی ) برای نگاهبانی ( آپات ) از جایگاه های زندگی و کشت، دیوار ( داد ) ها ساخته شد و روی گیتی پر از دیوار شد!
وُزان پس جهان یکسر آباد کرد.
همه روی گیتی پر از داد کرد
منبع ( یاری نامه ) :
داستان ایران – استاد فریدون جنیدی
🚫دروغ های بزرگ پانترک ها در باره ی آباد🚫
می گویند که آباد از آوادانیق گرفته شده😳!!!
من واژه ی آوادانیق را به دو روش ریشه یابی می کنم:
1=آو ( آب ) دان ( دارنده ) یق، یخ ( پسوند ترکی )
آو=در زبان کوردی به آب 《آو》میگویند.
... [مشاهده متن کامل]
دان=واژه ی اصیل فارسی به معنی دارنده.
یخ، یق=پسوند ترکی.
همانگونه که دیدید آوادانیق هم واژه ای فارسی و ایرانیست فقط پسوندش ترکی است که آن هم طبیعیه.
واژه ی ( آو ) آب بدلیل نزدیکی دو قوم کرد و ترک با یک دیگر وارد زبان ترکی شده . مانند:کچ ( کُردی ) ( دختر ) بصورت ( قز ) یا ( قیز ) به ترکی راه یافته.
2=آو ( اُو ) دان ( دارنده ) یخ، یق ( پسوند ترکی )
اُو=درترکی به معنی ( خانه ) است.
دان=این واژه ی فارسی به معنی دارنده که وارد این واژه ی ترکی هم شده.
یخ، یق=پسوند ترکی.
واژه ی آوادانیق در واقع به این صورت بکار میرود. که به معنی خانه داری است.
مانند=
《بونون ( بنین ) آوادانیقی چوخ پیس دی》
《خانه داری یا خانه، این خیلی بد ( پَست ) است》
🚫پس هیچ وقت دروغ های ( پانترک ها ) را باور نکنید. 🚫
آباد
《واژه ای فارسی است. 》
پارسی باستان: آپادانا
پارسی پهلوی: آپات
پارسی نوین: آباد
انگلیسی باستان: ābād
انگلیسی نوین: abode
زبان اربی: بیت
واژه "آباد" در پارسی باستان "آپادانا" و در انگلیسی باستان ābīdan گفته میشد که از دو بخش آپ ( =آب ) و دان ( =دربردارنده ) ساخته شده است و به معنی جایی که در آن جا آب هست می باشد.
... [مشاهده متن کامل] معنی :خرم
متضاد:ویران
در کتاب های درسی میشود #دوره دبستان#
برپا، دایر، معمور، پررونق، پیشرفته، توسعه یافته، مترقی، تندرست، سالم، بسامان، منظم، غنی، مرفه، بی رونق، عقب مانده
آباد: در پهلوی آپات āpāt . در اوستایی ، آپاته āpāta بوده است. ستاک واژه: پا همان است که در "پاییدن" و" پاس "و پان ( =بان : پساوند ) مانده است.
( ( همیشه تن آباد با تاج و تخت
ز درد و غم آزاد و پیروز بخت! ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 229. )
متاسفانه بصورت گسترده در پیج های پانترکی به دلایل کاملا سیاسی ریشه واژه آباد را کلمه ترکی آپاد معرفی می کنند تا در خیال خام خودشان به مطامع سیاسی خود برسند در حالی که برخلاف کلمات دیگر هیچ ریشه و لغت نامه
... [مشاهده متن کامل] معتبری برای آن بیان نمی کنند در حالی که آباد از کلمه باستانی آپاتان گرفته شده آپ در پارسی باستان ریشه آب و اتان در پهلوی یعنی مراقبت و نگهداری مجموع کلمه یعنی نگهداری از آب در تمدنهای اولیه در فلات ایران که عمدتا خشک بوده برای شکل گرفتن یک روستا و یک قریه احتیاج به آب بوده است و در این محل نگهداری از آب بسیار حائز اهمیت بوده به این دلیل هر جایی که توانایی حراست از منابع أب خود را بدست میاورد آنجا را آپات و به مرور آباد می گفتن کلمه صد درصد پارسی و بدون هیچ بیگانگی می باشد امروزه از این کلمه بصورت گسترده بجای کلمه رونق استفاده می شود
سرسبز . خوش آب و هوا
سرسبز_خرم_خوش آب و هوا _
🏞
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)