ابا

/~ebA/

    refusal
    scruple

فارسی به انگلیسی

ابا داشتن
shrink

ابا نداشتن
scruple

ابا و اجداد
family tree, genealogy

ابا و اجدادی
ancestral, hereditary

ابا کردن
balk, deny

مترادف ها

abba (اسم)
پدر، ابا

پیشنهاد کاربران

واژه ابا
معادل ابجد 4
تعداد حروف 3
تلفظ 'abā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( حرف اضافه ) [پهلوی: apāk] [قدیمی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ]
آواشناسی 'ebA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
واژگان مترادف و متضاد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لغت نامه دهخدا
ابا در پهلوی جزو کلمه بوده است چه اصل آن اباک است و فردوسی تا حافظ کلمه ابا و اَبَر و گوئیا و گفتا و پنداریا رابسیار بکار برده اند و اگر این شعراء پاکیزه سخن نباشند شاعر پاکیزه سخن در پارسی نیست.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
منبع عکس فرهنگ فارسی عمید

ابا
آش
از این حریف گلوپر حذر گزید حذر
وزین ابای گلوگیر ابا نمود ابا
خاقانی
آبا/آباء: ۱. نیاکان ۲. پدران
بله ماهم هزاره های کابل هستیم به مادر میگیم آبه یا همان آبا اصالت ترک داریم که طبق تحقیقات ما اصالت ترک داریم که ریشه در آذربایجان داریم
ابا=آش
ابا و حلوا در ظروف حجازی است.
مقامات حمیدی
چیچه در مناطقی از قره داغ به مادر بزرگ چیچه نیز گفته میشود که یک کلمه اصیل و بسیار زیباست
دربرخی اشعارفارسی، اَبا را نوعی آش می دانند
آبا در معنای مادر از عربیست
دیوان لغات ترک آین کلمه را از قبیله یمنی که به ترکستان مهاجرت کرده اند میداند
یک مثال بزنم. معمول است که تقریبا معنی خودداری، یا ترس را میدهد. مثلا: علی از گفتن فلان حرف در میان مردم، اصلا ابایی ندارد. ویا: فلانی از هیچ کاری ابایی ( ترسی، احتیاطی ) ندارد.
نپذیرفتن
اِبا ( عربی ) = خودداری، امتناع ( مانع شدن )
برای یادسپاری نحوه نوشتاری و معنی بیاییم با کلمه بازی کنیم بطور مثال:
حرف اضافه ( با ) در کلمه ی ( ابا ) می خواهد به راه راست برود اما متاسفانه یا احتمالا الف اول کلمه ی ابا از رفتن ( ( با ) ) به سمت راست خودداری می کند. اما چرایی آمدن کلمه ی ( اِحتمالا ) برای این است که یادمان باشد که اِبا درست است نه اَبا البته پُر واضح است که نباید اَبا باشد چون یاداور کلمه ی عبا می شود و زشته. یا البته اَبا در زبان پهلوی یا همان زبان پارت ها یا پارس ها معنای حرف اضافه ی ( با ) داشته است و فردوسی از ان در شعرهایش استفاده کرده است یا برای یادگیری بهتر، این جملات را در نظر بگیرید که هرکس عبا دارد باید از خیلی کارها اِبا کند. ( تفاوت عبا با ابا یکی در داشتن عین و الف و دیگری فتحه و کسره است ) . یا جوانان باید درباره آبای ( پدران ) خود از بسیاری از کارها ابا کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

در ضمن اِباحت ( عربی ) یا اباحه از خانواده ی مباح به معنای روا شمردن است و اباحی گری به معنای پای بند نبودن به ارزش های دینی و بی تفاوتی به تعالیم دینی است. این پدیده موجب می گردد تا آدمی وظایفی را که در برابر خود و خداوند دارد، ادا نکند و حرام را مباح شمارد و راه بی قیدی در پیش گیرد.

اِبا در استان فارس به معنای ترس یا تعارف هم به کار می رود. مانند:
اِبایی از گفتن حرف هایم نداشتم.
به معنای:
بی تعارف حرف زدم.
در فلسفه و منطق به معنی امتناع
مادریامادربزرگ درزبان ترکی تبریز
آبا در گویش بختیاری و مردم محلی الیگودرز به پدربزرگ یا جد گفته میگفته میشود ،
به نشانه احترام و بزرگی به پدربزرگ گفته میشود
اِبا: آش
" اگر همه روز در چهار خانه ی عناصر اِبای آرزوهای آن سازند، خورد و سیری نداند "
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۳٠. )
این کلمه در لهجه های ترکمنی به معانی: ۱. پدر بزرگ ۲. عمو بکار میرود. در زبانمحاوره ای ترکمن کلمات: قاقا، آتا و اخیرا دأده جای آنرا گرفته است. اما آنچه در ترکی آذربایجانی:۱. مادر، مادر بزگ ۲. خواهر بزرگ
...
[مشاهده متن کامل]
معنی دارد در زبان ترکمنی به صورت آپا درآمده است. به عبارتی کلمات آبا و آپا از هم جدا شده اند و زبان شناسان احتمال می دهند که هریک از به دوره پدرسالاری یا مادرسالاری مربوط می شود.

ابا: در پهلوی اباگ abāg ، ریخت کهنتر " با" در پارسی است و ویژگی سبکی .
( ( یکی لشگری خواهم انگیختن
ابا دیو مردم برآمیختن ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 302. )

پرهیز، پروا
در شمال کابل مردم جد خود را "اَبا" میگویند
مادربزرگ
"آبا" در زبان ترکی یعنی
"مادر"
این اصطلاح در میان ترک های آذربایجانی در قدیم بیشتر رواج داشت اما امروزه کاربردش کمتر شده اما هنوز از زبان ترکان تبریز، اردبیل، همدان و. . . شنیده می شود.
ترک ها به مادر، علی الخصوص مادربزرگ "آبا"
...
[مشاهده متن کامل]

میگویند.
آنا/آبا/ننه:در زبان ترکی به مادران اطلاق می شود. البته جدیدا تحت تأثیر زبان فارسی"مامان" هم می گویند.
"بویوک ننه" / "خن نه" یا
"خان نا" ( مخفف خانم ننه ) ویا "خان ننه" :در زبان ترکی به مادر بزرگ اطلاق می شود.
این واژه ها در میان اشعار شاعران آذربایجان نیز دیده می شود.
مثال:
شعر "خان ننه" از استاد شهریار:
خان ننه هایاندا قالدون. . .
ویا شعر "آباجان" از تالیا:
آباجان نه تز یتیشدی بیزه آیرولوق زمانی/نجه بیزدن آلدی بیردن سنی بو دیار فانی. . .
موفق باشید.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس