اب پاش

/~AbpAS/

    watering-can
    watering - con
    sprinkler
    watering can

مترادف ها

pot (اسم)
قابلمه، دیگ، سبو، گلدان، کتری، دیگچه، قوری، اب پاش، ماری جوانا وسایرمواد مخدره، هر چیز برجسته و دیگ مانند

spray (اسم)
ریزش، ترکه، ترشح، اب پاش، افشانه، افشان، شاخه کوچک، افشانک، چیز پاشیدنی، دواپاشی، تلمبه سمپاش، گردپاش، سنجاق یا گل سینه کوچک

sprinkler (اسم)
اب پاش، گلاب پاش

پیشنهاد کاربران

پاش از فعل پاشیدن بپاش می پاشد و مصدر پاشیدن گرفته شده.
این واژه از صدای بر خورد آب بر زمین ساخته شده. بر این اساس ایرانیان وضعش کردند
sprinkler
معنی به انگلیسی
that right

بپرس