اب دهان انداختنexpectorate, spitاب دهان ترشح کردنsalivateاب دهان جاری کردنdrivelاب دهان را از گوشه های دهان بیرون دادنslobberاب دهان روان کردنslaverاب دهان قورت دادنgulp
spit (اسم)میله، شمشیر، دشنه، سیخ، رطوبت، تف، بزاق، اب دهان، خدو، سیخ کبابslobber (اسم)خوی، گل، گلیز، لجن، بزاق، اب دهان، گریه بچگانهsaliva (اسم)خوی، بزاق، اب دهان، خدوspittle (اسم)تف، اب دهان، مایع مترشحه از غدد بزاقیslaver (اسم)اب دهان، کشتی حامل بردگان، برده فروش، تاجر برده، اب افتادن دهان
Drool- آب دهان ؛ آنکه سِر نگاه ندارد : آب دهانی است [ قلم ] که سخن نگاه نمیدارد. ( نفثة المصدور ) .خدو [ خ ُ / خ َ ]تَلفْگلیز ، غلیظپفنمقشا، خدو، تفخدو - اختفخیواختفخدودر زبان ترکی استانبولی می شود: سالیامشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)+ عکس و لینک