پشتی، چنبره، جاده، چنگ، لایی، لایه، تشک، دفترچه یادداشت، دزد پیاده، اسب راهوار، صدای پا، هر چیز نرم، اب خشک کن، مرکب خشک کن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
آب خشک کن/ābxoškon/ اسم: کاغذ پرزداری که با آن مرکب و جوهر نوشته را خشک می کنند.
( صدری افشار ، غلامحسین و همکاران ، فرهنگ فارسی معاصر )
( صدری افشار ، غلامحسین و همکاران ، فرهنگ فارسی معاصر )
نشافه