ائتلاف

/~e~telAf/

    alliance
    coalition
    combination
    combine
    fusion

فارسی به انگلیسی

ائتلاف سه حزب
triumvirate

ائتلاف کردن
amalgamate, combine, to coalesce

مترادف ها

union (اسم)
اتصال، اتحاد، بهم پیوستگی، الحاق، پیوستگی، اجتماع، وصلت، انجمن، ائتلاف، اتحادیه، پیوند، اتحاد و اتفاق، یگانگی وحدت، اشتراک منافع

association (اسم)
اتحاد، پیوستگی، وابستگی، تجمع، امیزش، انجمن، مشارکت، شرکت، تداعی معانی، ائتلاف

integration (اسم)
یکپارچگی، انضمام، ائتلاف، اختلاط، اتحاد عناصر مختلف اجتماع

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

coalition (اسم)
پیوستگی، ائتلاف، اتحاد موقتی

pool (اسم)
ائتلاف، ابگیر، مخزن، اب انبار، برکه، استخر، حوض، تصحیلات اشتراکی، چاله اب، کولاب، ائتلاف چند شرکت با یک دیگر، دسته زبده و کار ازموده

پیشنهاد کاربران

همدستی، همپیمانی، همگرایی
یعنی تعامل واتحاد . باهم بودن. یکی شدن.
اِئتِلاف: ١. همپیمانی، همبستگی، یگانگی، یکپارچگی، سازواری ٢. [کهنه] یارشدگی، خوگیری، خوگرفتگی، بەهم - خوگیرشدگی
همتای پارسی ائتلاف، واژه ی هنگاف hangāf می باشد که مانوی است.
ائتلاف یا سازواری ( به انگلیسی: coalition ) به معنی اتحاد موقت گروه ها و نیروهای سیاسی است که هدف های معینی را دنبال می کنند.
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ائتلاف
ائتلاف در فرهنگ، از بیانات استاد گرامی دانشگاه: فرهنگ سیاسی در ساختار سیاسی اگر اولویت نداشته باشد، با آن هم وزن است - مهم ترین رسالت دولت فعلی و دولت های آتی، تحول و بسط دادن عقلانیت فرهنگی در عامه مردم است.
گروهبندی
یگانگی اراده و کردار در حزب، فراکسیون و گروهبندی های سیاسی [ائتلاف های سیاسی] در آن را برنمی تابد.
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2011/06/blog - post_2099. html
ائتلاف ( هم پیمانی ) Coalition: [ اصطلاحات مجلسی ]اتحاد گذرای احزاب و گروه های سیاسی برای رسیدن به هدف های پارلمانی و انتخاباتی. در نظام های پارلمانی چند حزبی که هیچ یک از حزب ها به تنهایی آراء کافی برای به دست گرفتن قدرت ندارند، دو یا چند حزب برای این منظور باهم ائتلاف می کنند.
در پارسی " یگانستن "برابر نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .

بپرس