گیاکشگیبونگیتا نگاریگیتارگیتار نوازگیتیگیتی پژوهی کردنگیتی گستر کردنگیتی گیریگیجگیج خوردنگیج رفتنگیج روغنگیج شدنگیج و سراسیمه کردنگیج و گنگگیج و لرزانگیج و مبهوت کردنگیج کردنگیج کنندهگیجشگیجگاهگیجگاهیگیجیگیچ خوردنگیر افتادنگیر انداختنگیر انداختن بین دو چیزگیر انداختن درهمگیر اوردنگیر کردنگیر کردن پای کسی به چیزیگیر کردن در برفگیر کردن زبانگیر کردن سلاحگیراگیرا بودنگیرا شدنگیرا و پر جلوهگیراتر کردنگیرانداختن در تورگیرانداختن در شاخ و برگگیرانداختن لای چیزیگیراندازگیراندنگیرانهگیرانک یا گیرانهگیراییگیرایی جنسیگیرایی داشتن