پیری پزشکیپیری شناسپیری شناسیپیریتپیزاپیزیپیژامهپیستونپیستونی کردنپیشپیش اتاقیپیش ازپیش از انتظارپیش از انکه او برودپیش از اینپیش از جنگپیش از چیز دیگری روی دادنپیش از دیگری مردنپیش از زناشوییپیش از ظهرپیش از موقعپیش از نیمروزپیش از همهپیش از وقتپیش اگاهیپیش امدگیپیش امدگی دوش مانندپیش امدهپیش انداختن موعد چیزیپیش اندیشپیش اندیشیپیش اوردپیش اوردنپیش بردنپیش بندپیش بند کودکپیش بندیپیش بینیپیش بینی پذیرپیش بینی پذیریپیش بینی شدهپیش بینی نشدهپیش بینی نشده در قانونپیش بینی وضع اقتصادپیش بینی وضع هواپیش بینی کردنپیش بینی کردن از روی نشانه هاپیش بینی کردن چیزهای بدپیش بینی کنندهپیش پا افتاده