پراندن سکه به هواپراندن فیوزپراندن لبه چیزی مانند فنجانپراندن مشتپراندن موشکپراندن ناگهانی و سریعپراندنیپرانرژی کردنپرانسازپرانشپرانگاشت کردنپرانمونپرانهپراهمیت ترینپراوازهپراکسیدپراکسید هیدروژنپراکندگیپراکندنپراکندن اطلاعات و شایعهپراکندن با فشار بادپراکندن بر روی چیزیپراکندن به طور ضخیمپراکندن تبلیغاتپراکندن تنفرپراکندن شایعاتپراکندن شایعهپراکندن شهرتپراکندن عقایدپراکندن گزارشپراکندن میان چند چیزپراکندنیپراکندهپراکنده از نظر زمانپراکنده بودنپراکنده حالپراکنده سازیپراکنده شدنپراکنده شدن در ناحیه گستردهپراکنده شوندهپراکنده گزینپراکنده گزینیپراکنده و مبهمپراکنده کردنپرباد و ادعاپربارپربرفپربرکتپربهاپربودن از