واژه ی وصفیواژه ی ویژه انگلیسی کاناداییواژه ی یونانیواژه یک کارهواژکواسازی کردنواسطواسطهواسطه حسابیواسطه معاملاتواسطه کاری کردنواسعواسکازینواشرواشر چرمیواشر گلوییواشنگتنواشیواصفواصلواصل شدنواصل شدن بهواصل کردنواضحواضح و مبرهن کردنواضح و مختصرواضح کردنواضح کردن مطلبواضحاتواضعواعظواغواغ واغواغ واغ کردنواغ واغکواغی زدنوافروافر بودنوافرستوافرستادنوافلوافوروافوریوافیواق زدنواقعواقع بینواقع بینانهواقع بینانه در هنر و ادب و نقد ادبیواقع بینی