همارا شدنهمارا کردنهماراستهماراست کردنهماراییهمارههمالهمالشگرهمالیهمامهماملیسهمامیختنهمانهمان بهترهمان بودنهمان جورهمان طورهمان طور کههمان قدرهمان گونههمان گوییهمان وقتهماناهمانباشهمانبود گرایهماندهی دستگاه های صوتیهمانستیهمانگاههمانندهمانند ارکسترهمانند استاد دانشگاههمانند بودنهمانند پشمهمانند پنداشتنهمانند توفانهمانند جذامهمانند چشمهمانند خدایان کوه الیمپوسهمانند دانستنهمانند راهبانهمانند زندگی واقعیهمانند زنیهمانند ساختنهمانند شامههمانند شدنهمانند صومعههمانند فرض کردنهمانند فعل لازمهمانند قولنجهمانند گرفتگی ناگهانی عضله