مجرای لوله مانند بدنمجرای مهره ایمجرای نخاعمجربمجرب کردنمجردمجرد و بچه دارمجرد و بی دغدغهمجردیمجرممجرم اصلاح ناپذیرمجرم بودنمجرم بی پیشینهمجرم جنسیمجرم شناختنمجرم مسترد کردنمجرمیتمجروحمجروح شدنمجروح کردنمجروحینمجریمجری برنامهمجری برنامه بودنمجری برنامه موسیقیمجری بودنمجری ثانوی قراردادمجری خودگمارده قانونمجری عالیمجری قانونمجری نمایشمجریهمجزامجزا از دریامجزا سازیمجزا شدهمجزا شده در شیشهمجزا کردنمجزا کردن با دیوارمجسممجسم سازیمجسم کردنمجسم کردن در نظرمجسم کردن دوبارهمجسماتمجسمهمجسمه ازادیمجسمه بالا تنهمجسمه برنگیمجسمه پیاده