معهودمعوجمعوج کردن صورت خود از شدت تنفرمعوج کردن صورت خود از شدت دردمعوضمعوقمعوق سازیمعوق کردنمعوقهمعولمعکوسمعکوس شدنمعکوس عمل کردنمعکوس کردنمعکوس کردنیمعکوسامعکوسا'معیارمعیار اندازه گیری خبر چاپ شده در یک سطرمعیار اندازه گیری نازکی ریسمانمعیار خلوص سکه انگلیسیمعیار دوگانهمعیار ساعت گرینویچمعیار عملمعیار قرار دادن دو فلزمعیار متناسب سازمعیار نوربینیمعیار کاراییمعیار کردنمعیار کیفیتمعیارسازیمعیارشدنمعیارگیرمعیاریمعیتمعیرمعیشتمعیلمعینمعین التجاریمعین به طور کاملمعین سازیمعین نشدهمعین و بی نوسانمعین کردنمعین کردن با دقتمعین کردن به طور قاطعمعیوبمعیوب سازیمعیوب کردن