قلعیقلعی یا قلعقلفهقلققلق چیزی را دانستنقلق کسی رابدست اوردنقلقلقلقل زدنقلقلکقلقلک دادنقلقلک دهندهقلقلکیقلمقلم به قلمقلم به قلم حساب کردنقلم به قلم ذکر کردنقلم پاقلم تراشقلم حجاریقلم حروف چاپیقلم حکاکیقلم حکاکی و سیاه قلم کاریقلم خودنویسقلم خوردگیقلم خوردهقلم درزقلم زدنقلم زدن بدهی سوختهقلم زدهقلم زنیقلم فرساییقلم فلزتراشقلم گچقلم گرد پاشقلم موقلم نوریقلمبقلمبگیقلمبهقلمبه بودنقلمبه پنبهقلمبه دارقلمبه دار شدن گیاهقلمبه سلمبگیقلمبه سلمبهقلمبه شدگیقلمبه شدگی تنه و ریشه گیاهقلمبه شدگی در اثر ضربهقلمبه شدگی گیاهقلمبه شدن