قطره قطره ریختنقطره قطره وارد کردنقطره گوشقطره های اب جمع شده روی چیزیقطره کوچکقطریقطعقطع اقدام قانونی پیش از محاکمهقطع امیدقطع امیدکردنقطع اندامقطع اندام کردنقطع برققطع حرف دیگریقطع خطقطع خط تلفنقطع رابطهقطع رابطه کردنقطع رحلیقطع رحلی کاغذ و کتابقطع رحمقطع شدنقطع شدهقطع عضوقطع عضو کردنقطع عضو کردن از مفصلقطع عضو کردن اندام انسانقطع عضو کردن اندام جانورقطع مخروطیقطع ناقصقطع نشدهقطع نظر ازقطع کتابقطع کردنقطع کردن از برققطع کردن اندیشهقطع کردن با تیشه به طور ناصافقطع کردن با زدن ضربهقطع کردن بریدنقطع کردن تفکر کسیقطع کردن جریان برققطع کردن حرف کسیقطع کردن رابطهقطع کردن سخنقطع کردن صحبتقطع کردن صداقطع کردن عملقطع کنندهقطع کننده اندامقطع کننده مو