قابل اشتعالقابل اطمینانقابل اعتبارقابل اعتمادقابل اعتماد بودنقابل اعمالقابل اغماضقابل اقامه دعواقابل الصاق به دیوار توسط سنجاققابل انتخابقابل انتقالقابل انتقال به وسیله پشت نویسیقابل انتقال در مالکیتقابل اندازه گیریقابل انعطافقابل ایرادقابل باد کردنقابل بارورسازیقابل بازخریدقابل بحثقابل بخششقابل بهره برداریقابل بهره گیریقابل بودنقابل پذیرشقابل پرداختقابل پرداخت به اورندهقابل پرستشقابل پروازقابل پل زدن و عبورقابل پیش بینیقابل پیوندزنیقابل تاسفقابل تبدیلقابل تبدیل به طلا و نقرهقابل تحسینقابل ترجمهقابل ترحمقابل تشخیصقابل تصورقابل تعبیرقابل تعدیلقابل تعدیل و تنظیمقابل تعقیب و صدور کیفر خواستقابل تعمیرقابل تعویضقابل تفکرقابل تلقینقابل تنظیمقابل تنفس