فهمیدنیفهمیدنی کردنفهمیدهفهمیده ترهافهمیده و مودبفهیمفهیم نمافو ق لیسانسفواحشفؤادفوارهفواره اب خوریفواره اب سرد برای نوشیدنفواره افشان یا فواره گردانفواره زدنفواره زنیفواره طهارتفوتفوت بودنفوت پوندفوت دارای دو هجای بلند در شعر انگلیسیفوت شدنفوت فوتکفوت و فنفوت و فن دادن پیشنهاد و دریافت کمک مالیفوت و فن کاسبیفوت وقتفوت کاسه گریفوت کردنفوتبالفوتبال امریکاییفوتبالیستفوتوریسمفوتوسلفوتونفوتویفوتیفوجفوج زنبورفوج فوج شدنفوج وار حرکت کردن زنبورانفورافورا' بی درنگفورا پس از انفورانفوران اتشفشانفوران از شیرفوران از لولهفوران گرفوران کردن