سپردن اختیاربه کسیسپردن از روی اعتماد به دیگریسپردن بهسپردن به امانتسپردن قدرت به کسیسپردهسپرده ایسپرده بانکیسپرده ثابتسپرده دارسپرده گاهسپرده گذارسپرزسپرزیسپرمارسپرهسپریسپری شدنسپری شدن به سرعتسپری شدن زمانسپری شدهسپری کردنسپری کردن وقتسپرینسپسسپستسپستانسپسیسپسینسپلشتسپنتاسپنتانگاریسپنتانگاشتسپنتاییسپنجسپنجیسپهسپهبدسپهبدیسپهدارسپهداریسپهرسپهر پیماسپهرگردسپهرگردیسپهریسپهسالارسپورسپید پوستسپیده