زادمندیزادمهارزادنزادهزاده اسرائیلزادیزارزار زار گریستنزار زار گریه کردنزار زدن مانند کودک نوزادزارزارزارعزارعینزارکش کردنزاریزاری کردنزاری کنان گفتنزاریدنزاریدن مانند کودک نوزادزاریمبازاغزاغ چشمزاغ دورنگزاغ زدنزاغ سیاه کسی را چوب زدنزاغ کبودزاغچهزاغچه یا زاغیزاغهزاغه مهماتزاغیزاگربزالزال تنزال چشمیزالزالکزالوزالو انداختنزالوی اسبیزاماسکهزاماسکه زدنزامبیازامهزامه رسیدگیزامیهزانزانتیپزانگهزانگه کهزانو