خورد و خمیر کردنخورد و خوراکخورد کنندهخوردگیخوردگی پوستخوردگی مخاطخوردنخوردن ابگونهخوردن با شتابخوردن با قاشقخوردن بهخوردن به مقدار کمخوردن خوراک سبکخوردن در مورد فلزاتخوردن سر به چیزیخوردن شلاق وار بهخوردن مال کسیخوردن محکم و با صدا بهخوردن و خوابیدنخوردن و ورجهیدنخوردند ما نیستخوردنگاهخوردنیخوردنی لذیذ و خوشبوخوردنی هاخوردنی و اشامیدنیخورده شدنخورده شدن فلزخورده می شودخورشخورش دل ضعفهخورشتخورشیدخورشید تافتخورشید مانندخورشید ماهیخورشید مرکزخورشید منظومهخورشید وزشخورشیدیخورگرخورندخورندهخورهخوره ایخوره چیزی بودنخوره دارخوره فرهنگخوزستانخوش