برات رویتیبرات شدنبرات شدن به دلبرات گیربرات کردنبرات کشبراتیسلاوابرادربرادر از یک پدر و مادربرادر بزرگتربرادر تنیبرادر خواندهبرادر زادهبرادر زنبرادر شوهربرادر ناتنیبرادر هم خونبرادر واربرادر کشبرادرانبرادرانهبرادروار بودنبرادرواریبرادرکشیبرادریبرادری کردنبرادهبراده اهنبرازبرازاندنبرازجانبرازندگیبرازندهبرازنده بودنبرازنده دختربرازنده زنبرازیدنبرازیلیابراشفتنبراشفتهبراشفته کردنبرافروختنبرافروختهبرافروخته از نظر رنگبرافروخته در اثر هیجانبرافروخته شدنبرافروخته شدن چهره و پوستبرافزودبرافزودنبرافزودن اندازه