به حال زار دراوردنبه حال زار دراوردن باخشونت و خون ریزیبه حال کمال رسانیبه حالت اول برگرداندنبه حالت پیشین دراوردنبه حالت تعلیق درامدنبه حد اعلی رسیدنبه حد افراطبه حد افراط رساندنبه حد اکثربه حد وفوربه حد وفور وجود داشتنبه حد کفافبه حد کفایتبه حد کمال رساندنبه حداقل رساندنبه حداکثر درجه اشباع رساندنبه حداکثر رساندنبه حداکثر رسانیبه حرف درنیامدنیبه حرکت در امدن با اببه حرکت در اوردن بر سطح اببه حرکت در اوردن برچیزیبه حرکت در اوردن در هوابه حرکت دراوردنبه حساب اوردنبه حساب در نیامدهبه حساب گذاشتنبه حساب گذاشتن چکبه حساب گذاشتنی در بانکبه حساب نیاوردنبه حساب واریز کردنبه حقبه حق جلوه دادنبه حق دانستنبه حیات ادامه دادنبه خارجبه خاطر اوردنبه خاطر اوردن گذشتهبه خاطر اوریبه خاک افتادهبه خاک سپاریبه خاک سپردنبه خاک سپردن یا درخاک نهادنبه خدابه خدا قسمبه خداقسمت می دهمبه خشم اوردنبه خط کردنبه خطر انداختن